نوشته شده توسط : ن ,ک

مقایسه ترکیه با ایران در آستانه انقلاب اسلامی

دویچه وله - آویگدور لیبرمن، وزیر امورخارجه اسراییل شرایط کنونی ترکیه را یاد‌آور وضعیت ایران در آستانه انقلاب ۵۷ دانست.

به گفته لیبرمن قطع روابط دوستانه میان ترکیه و اسراییل گناهی است که متوجه‌ی سیاست‌های آنکارا می‌شود.

آویگدور لیبرمن، وزیر امورخارجه اسراییل در مقاله ای در روزنامه "جروزالم پست" با عنوان "ما نمی‌خواهیم کیسه بوکس ترکیه باشیم" می‌نویسد که اسراییل مایل به «گفت‌وگویی صریح و صادقانه» با احمد داوداوغلو، همتای ترک خود است. به گفته لیبرمن اتحاد ترکیه و اسراییل می‌تواند دوباره تجدید و از سر گرفته شود.

پیشتر وزیر امورخارجه راست‌گرای اسراییل درباره شکستن محاصره دریایی نوار غزه توسط کشتی‌های‌کمک‌رسانی ترکیه مدعی شده بود که این اقدام ریشه در مواضع اسلام‌گرایانه رهبران سیاسی ترکیه دارد.

لیبرمن در این مقاله تصریح می‌کند که «تغییرات یکجانبه در مناسبات دو کشور ناشی از اقدامات آگاهانه ما نبوده، بلکه باید به عنوان نتیجه سیاست داخلی ترکیه قلمداد شود».

لیبرمن می‌افزاید: «متاسفانه رخدادهای اخیر در ترکیه یاد‌‌آور انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ میلادی به رهبری آیت‌الله روح الله خمینی در ایران است. ایران پیش از انقلاب یکی از متحدان نزدیک اسراییل محسوب می‌شد و مناسبات دو کشور در عرصه‌ی دولتی و مردمی بسیار مطلوب بود».

 


 



:: بازدید از این مطلب : 196
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : 18 / 10 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ن ,ک

 

سند تازه از شرافت سران فتنه!
وزير صهيونيست رژيم پهلوي و قائم مقام حزب رستاخيز مي گويد: جنبش سبز، سران خود را كه از درون جمهوري اسلامي بودند تغيير داده و ساخته است بنابراين از نگاه ما اشكال اساسي در آنها ديده نمي شود!

داريوش همايون مدتي سخنگوي دولت جمشيد آموزگار هم بود و به اعتبار ميزان سرسپردگي به رژيم ديكتاتوري و كودتاي پهلوي، به قائم مقامي حزب شاه ساخته رستاخيز منصوب شد. وي كه طي چند ماه اخير چندين بار از فتنه گراني چون موسوي و كروبي و خاتمي با ذكر نام ستايش و حمايت كرده، در مصاحبه با سايت ضدانقلابي تهران ريويو مي گويد: جنبش سبز توانست سران خود را كه از درون رژيم برخاستند، با اين كه بسيار سنتي هم بودند، تغيير دهد و بسازد. جنبش سبز در جناح به اصطلاح اصلاح طلب نفوذ كرد كه توانست آن آبروريزي ها را براي رژيم راه بيندازد. البته به سران جنبش، رهبران نمي گويند، بلكه مي گويند راهبران]![ حتي خود آنها هم مي گويند ما رهبر جنبش سبز نيستيم. من اشكال اساسي در رفتار و گفتار سران جنبش سبز در داخل ايران نمي بينم. وقتي از بيرون به اينها نگاه مي كنم مي بينم كه آنها نسبت به بسياري از كساني كه در بيرون ادعاي رهبري دارند يا ديگران سعي مي كنند از آنها رهبر جنبش بسازند، انحرافات بسيار كمتري دارند.
سانسورچي ارشد رژيم طاغوت با بيان اين كه فتنه سبز «سعي كرده دو طيف مذهبي و سكولار را به هم نزديك كند» مي گويد: به نظرم گروه هاي اپوزيسيون فعال در خارج كشور از اين مسائل دور هستند و خيلي متوجه اين قضيه نيستند كه ما با چه نيروهايي و چه كساني در داخل ايران سروكار داريم. ما بيروني ها حرف هايي مي زنيم اما اين حرف ها ممكن است با گفتمان درون ايران سنخيت نداشته باشد. ما بايد با تفاهم بيشتر به سران جنبش در داخل نگاه كنيم تا سران جنبش سبز بتوانند هم رژيم را به چالش بكشند و هم توانايي مصالحه و سازگار شدن با عناصر مختلف را كه مي توانند به ما خدمت كنند، داشته باشند.
اين سلطنت طلب مدعي جمهوري خواهي در عين حال درباره احتمال بازگشت سلطنت به ايران و پهلوي بودن يا نبودن آن گفت: تنها احتمالي كه براي برقراري پادشاهي هست، همين پادشاهي پهلوي با سابقه ۵۷ ساله است. اگر خانواده پهلوي را كنار بگذاريم، پادشاهي تمام است ديگر. معني ندارد ما شخص ديگري را بتراشيم به عنوان پادشاه، چون خانواده پهلوي هست.



:: بازدید از این مطلب : 152
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 18 / 10 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ن ,ک

 

مسافر روحاني نماي كنفرانس برلين فاش كرد آيت الله العظمي گلپايگاني(ره) در فتنه گري ۳۱سال پيش سيدكاظم شريعتمداري عليه حضرت امام خميني و نظام اسلامي، دست رد به سينه وي زده و با وي به مخالفت پرداخته است.
به گزارش جهان به نقل از کیهان حسن يوسفي اشكوري از مسافران كنفرانس برلين در سال ۱۳۷۹ بود. وي كه اكنون در خارج كشور اقامت دارد، اقدام به كشف لباس كرده و با حلقه لندن همكاري مي كند. يوسفي اشكوري ضمن نقل خاطره اي، به ماجراي مخالفت آيت الله العظمي گلپايگاني (رضوان الله تعالي) با عملكرد فتنه آميز سيدكاظم شريعتمداري پرداخت.

سيدكاظم شريعتمداري هرچند كه جزو مراجع تقليد به شمار مي رفت اما به اعتبار جاه طلبي و حسادت به حضرت امام خميني و همچنين پيوند برخي اطرافيانش (از جمله پسرش سيدحسن) با لانه جاسوسي آمريكا و سلطنت طلبان، نهايتا در جبهه ضدانقلاب قرار گرفت. گروهك حزب خلق مسلمان كه به نام سيدكاظم شريعتمداري راه اندازي شده بود، به سفارش سفارت آمريكا كودتايي را ترتيب داد اما اين كودتا به سرانجام نرسيد. با اين وجود حزب خلق مسلمان تا مدتها مشغول آشوبگري و اردوكشي خياباني در تبريز بود.

يوسفي اشكوري در بيان خاطره خود، در سايت جرس مي نويسد: «حدود ۲۰سال پيش روزي در محضر مرحوم استاد محمدتقي جعفري تبريزي بودم. سخن از ماجراهاي دوران انقلاب و تحولات حوزه قم بود و به مناسبت يادي از ماجراي آيت الله شريعتمداري و اختلافات آن زمان به ميان آمد. ايشان گفتند در همان سال ۵۸ (احتمالا به دليل تبريزي بودن ايشان) برخي دوستان در تهران از من خواستند كه به قم بروم و با آيت الله شريعتمداري ديدار و گفتگو كنم. شايد كمكي به حل مشكل بكند.

آقاي جعفري مي گفت با اصرار فراوان دوستان، من هم پذيرفتم و به قم رفتم. اما در قم پيش از ديدار با آيت الله شريعتمداري به ديدن آيت الله گلپايگاني رفتم تا در همين زمينه تبادل نظر و مشورت بكنم. مي گفت آيت الله گلپايگاني به من سفارش كرد كه از اين اقدام صرفنظر كنم چرا كه بي فايده است. آنگاه آيت الله گلپايگاني افزود كه من چند بار به آقاي شريعتمداري گفته ام: من و شما چه مي گوييم و چه كاره ايم؟ هرچه هست اين «سيد» (آيت الله خميني) است و بار انقلاب بر دوش اوست. اگر او امروز بخواهد خود را كنار هم بكشد، بي فايده است و مردم قبول نمي كنند؛ زيرا بدون ايشان هيچ مشكلي حل نمي شود، ما هم بايد كمك كنيم، اما او- آيت الله شريعتمداري- گوش نمي كند. آقاي جعفري گفت كه من هم منصرف شدم و بازگشتم.»


:: بازدید از این مطلب : 107
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 18 / 10 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ن ,ک

 


سران فتنه دیگر در بین مردم جایی ندارند

آیت الله خاتمی با تأکید براین که فتنه گران باید دست از تحلیل های نادرست خود بردارند، تصریح کرد: سران فتنه باور کنند که ستاره بخت آنها به طور کامل افول کرده و دیگر در بین مردم جایی ندارند چون این ملت از آنها بیزار هستند.

آیت الله خاتمی با تأکید براین که فتنه گران باید دست از تحلیل های نادرست خود بردارند، تصریح کرد: سران فتنه باور کنند که ستاره بخت آنها به طور کامل افول کرده و دیگر در بین مردم جایی ندارند چون این ملت از آنها بیزار هستند.
به گزارش رسا، آیت الله سید احمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران، روز گذشته در جمع اعضای هیأت نظارت برانتخابات استان مازندران در حسینیه عاشقان کربلای ساری، جریان فتنه سال گذشته در کشور را کودتایی مخملی علیه نظام اسلامی و ولایت دانست و گفت: بصیرت و هوشیاری ملت ولایت مدار ایران اسلامی و همچنین هدایت های عالمانه مقام معظم رهبری فتنه های سال گذشته را خنثی کرد.
وی، بصیرت را کشتی نجات در دوران فتنه دانست و افزود: تنها با بصیرت و تبعیت محض از ولایت فقیه می توان در برابر توطئه های دشمنان نظام اسلامی ایستادگی کرد.
امام جمعه موقت تهران با بیان این که در طول ده سال گذشته در کشورهای اطراف ده کودتای مخملی روی داده است، خاطرنشان کرد: فتنه ای که در کشور ما اتفاق افتاد نتیجه کینه توزی دیرینه دشمنان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بود.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به این که تنها در یک نگاه سطحی به حوادث فتنه می توان حق را از باطل تشخیص داد، بیان داشت: متأسفانه در این فتنه انسان هایی ساده اندیش از سوی استکبار جهانی برای ادامه فتنه در کشور به خدمت گرفته شدند.
آیت الله خاتمی ادامه داد: در طول انقلاب اسلامی بی سابقه بود که رییس جمهور آمریکا از سران جریان فتنه به نام یاد کرد که این نشان دهنده حمایت سلطه گران از جریان فتنه در داخل کشور بود.
وی با اشاره به این که جریان های ضد انقلاب اعم از کمونیست و سلطنت طلب در فتنه سال گذشته دست به دست هم داده بودند تا زمینه براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را فراهم کنند، خاطرنشان کرد: گروه های ضد انقلاب در طول دوران پس از انقلاب اسلامی هموراه با ظهور برخی گروه های معاند به دنبال ضربه زدن به نظام و همچنین تضعیف جایگاه ولایت فقیه در ایران اسلامی بودند.
امام جمعه موقت تهران، با برشمردن سه فضای حق، باطل و فتنه به تبیین هر یک از مسائل پرداخت و بیان داشت: باید حق و فضای حاکم بر آن را تقویت کرد چون اگر جریان حق یاری نشود حکومت اسلامی نیز نمی ماند پس باید با همه وجود و توان نظام اسلامی را تقویت و حمایت کرد.
آیت الله خاتمی با اشاره به این که خوشبختانه نظام اسلامی در سایه حمایت های ملت ایران هر روز شکوفاتر می شود، ادامه داد: این ملت در نهم دی سال گذشته نشان دادند که همواره پشتیبان نظام اسلامی هستند.
وی همچنین به تبیین فضای باطل پرداخت و گفت: در یک فضای باطل یک کف وظیفه و سقف وظیفه داریم که در این فضا تنها حکومت باطل نیست بلکه جو حاکم نیز باطل است.
امام جمعه موقت تهران در ادامه سخنان خود به فضای فتنه اشاره کرد و افزود: روان ترین تعریف از فضای فتنه فضایی که باطل لباس حقانیت می پوشد.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با بیان این که فتنه گران در طول یک سال گذشته بیشترین جفا را به امام راحل و مقام معظم رهبری داشتند، گفت: خوشبختانه با تدابیر عالمانه مقام معظم رهبری و هوشیاری ملت ایران توطئه های فتنه گران راه به جایی نبرد و آنها همه تلاش خود را به کار بردند تا با طرح شعارهایی نظیر حقوق ملت و انتخابات آزاد برنامه های خود را عملی کنند که با شکست مواجه شدند.
آیت الله خاتمی در بخش پایانی سخنان خود با تأکید براین که فتنه گران باید دست از تحلیل های نادرست خود بردارند، تصریح کرد: سران فتنه باور کنند که ستاره بخت آنها به طور کامل افول کرده و دیگر در بین مردم جایی ندارند چون این ملت از آنها بیزار هستند.
عضو مجلس خبرگان رهبری با بیان این که جریان فتنه سال گذشته ریشه های آنها به روزهای آغازین انقلاب اسلامی ایران باز می گردد، بیان داشت: این فتنه باز شدن عقده های دیرینه سران فتنه بود.
وی در ادامه سخنان خود با اشاره به این که از دهه سی تا سال 57 چند جریان به اصطلاح مذهبی در ایران شکل گرفت، ادامه داد: این جریان های کمونیستی، مارکسیستی، حزب توده و فدائیان خلق بودند اما هیچ جایگاهی در میان مردم پیدا نکردند.
آیت الله خاتمی ادامه داد: جریان ملی مذهبی ها نیز در برهه از زمان با سواد بسیار اندک و معلومات کم به میدان آمدند و خودشان را از روحانیت بالاتر می دانستند و حتی خیلی تواضع هم به خرج می دادند و می گفتند ما مثل روحانیت هستیم و به امام معتقد نبودند و یک روز هم حتی به ولایت فقیه معتقد نبودند.



:: بازدید از این مطلب : 170
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 18 / 10 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ن ,ک

موضع‌گيريهاي نفر پنجم انتخابات 88 در رابطه يا شكستن   فضاي سنگين حاكم بر جريان فتنه را پس از 9 دي ارزش چنداني براي بخورد ندارد لذا وي به همراه زهرا رهنورد  فعلاً نقش جاده صاف كن را بازي كردند تا براي موضع‌گيري فتنه‌گر اصلي داخل كشور  فضاسازي لازم را انجام دهند.
 
 
 
 
 
 

 


 

پس از موضعگيري‌ شخصيتهاي مختلف بخصوص امام جمعه موقت و دادستان تهران در روز 10 دي ماه سال جاري، همچنين مواضع صريح و بي‌پرده حجه‌الاسلام مهدي طائب در خصوص فتنه‌گران. قابل پيش بيني بود كه سران فتنه كه پيش از اين هر اتفاقي  را فرصتي براي عرض اندام و خود نمائي  مي‌دانست، به سرعت وارد ميدان شده و مواضع تندي بگيرند. موضع‌گيريها با  پخش  مصاحبه زهرا رهنورد(زهره كاظمي) آغاز و  سپس كروبي براي عقب نماندن از قافله و البته با هماهنگي قبلي وارد ميدان شد. رهنورد در مصاحبه خود با رسانه‌اي به نام "رسا" -كه معلوم نيست با كدام درآمد راه‌اندازي و اداره مي‌شود- به چند نكته اشاره كرده است كه مهمترين و قابل تأمل‌ترين آنها ادعاي او مبني بر زنده بودن زيرزميني فتنه است. وي مي‌گويد خود را آماده زندان و چوبه دار مي‌بيند، تلاش دارد دين فروشيها  جريان مرده سبز را  با گره زدن به  انقلاب بزرگ حضرت امام(ره) يكسان جلوه دهد؟!. در ادعائي عجيب انقلابي كه حضرت امام خميني(ره) از سال 42 سنگ بناي آن را بنا نموده و بسياري از علماي بزرگ پيش از ايشان، زمينه‌چيني‌هاي لازم براي ظهور و بروز آن را انجام داده بودند را انقلابي مي‌داند كه «پيروزي زود رس» داشته و زير ساختهاي آن آماده نبوده است.كروبي نيز مثل هميشه تلاش مي‌كند محور حرفهايش را امام(ره) قرار داده و دوباره همه اتهامات واهي را كه بارها از او شنيده‌ايم به نظام اسلامي ايران نسبت دهد. او نيز خود را آماده مردن دانسته و مي‌گويي «بيدي نيست كه با اين بادها بلرزد!». اما «سر فتنه» هنوز تا نگارش اين مطلب سكوت اختيار كرده است. در يك نگاه كلي مي‌توان نسبت به مواضع اتخاذ شده موارد ذيل را بيان كرد.

1-    رهنورد و كروبي با سخن راندن از امام(ره)  تلاش مي‌كنند اقدامات و مواضع خود را به نحوي تطهير نمانيد.

2-    رهنورد و كروبي به نمايندگي از جريان فتنه، با بي‌مهري گذشته انقلاب را زير سؤال برده و معلوم نيست اگر بدر اين گذشته اشكالاتي  بوده است؛ چرا با افتخار دائماً تلاش مي‌كنند خود را به اين گذشته پيوند بزنند و يا اينگونه وانمود كنند كه نقشهاي مهمي در گذشته انقلاب داشته‌اند.

3-    رهنورد با كليد واژه‌‌اي  بسيار مهم، فعاليتهاي زيرزميني و غير خياباني جريان فتنه‌گر را لو داده است. طبق گفته او ، جريان فتنه از وقتي فهميده است  كه قادر نيست مطامع خود را در كف خيابان به دست آورد،  اقدامات خود را به سمت فعاليتهاي خرابكارانه و زيرزميني سوق داده است.سؤال اينجاست كه تئوري فعاليت‌هاي  زير زميني با عملياتهايي چون ترور اساتيد هسته‌اي هم نسبتي داشته است يا خير؟!

4-    مقايسه عملكرد و مواضع سران فتنه با مواضع امام(ره) نسبت به رژيمهاي استكباري بخصوص آمريكا نشان از تفاوت ماهوي عميق ادعاهاي كذب فتنه‌گران و عملكرد آنها دارد.كروبي در بيانيه اخير خود به نوعي از اينكه در آن سوي مرزها از او حمايت مي‌شود به خود و همراهانش باليده است!

5-    در آخر بايد گفت ،گردانندگان اصلي فتنه با به ميدان فرستادن رهنورد بعنوان اولين پاسخگو خواستند تا بازخورد مختصري از عكس‌العمل فضاي جامعه و مسئولين قضائي كشور به دست آورند، آنها  مي‌دانستند احتمالاً نظام مواضع تندي نسبت به رهنورد با توجه جنسيت او اتخاذ نخواهد كرد و او مي‌تواند فضاي سنگين حاكم بر جريان فتنه را پس از 9 دي سال جاري بشكند.ديگر آنكه موضع‌گيريهاي نفر پنجم انتخابات 88-پس از آراي باطله- نيز چندان ارزشي براي برخورد ندارد لذا اين دونفر  فعلاً نقش جاده صاف كن را بازي كردند تا براي موضع‌گيري فتنه‌گر اصلي داخل كشور  فضاسازي لازم را انجام دهند.



:: بازدید از این مطلب : 128
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 18 / 10 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ن ,ک

 


گروهك هاي فعال در فضاي مجازي در كنار بد و بيراه هاي گاه و بي گاه به دست اندركاران ناتوان فتنه ۸۸، استدلال هاي جالب ي  درباره حمايت شيادانه خويش از اين افراد مطرح مي كنند.

 
يكي از اين عناصر گروهكي در توجيه حمايت از ميرحسين موسوي در بالاترين نوشت: دوستي درباره ۸ سال نخست وزيري موسوي در دوره خميني اعتراض دارد. من نمي دانم چرا من و شما بايد وقتمان را صرف گناه و صواب ]ثواب[ موسوي بكنيم. اين موضوع «به موقع خودش» (تاكيد مي كنم: به موقع خودش) توسط اشخاص حرفه اي رسيدگي خواهد شد و به موقع خود اهميت زيادي دارد. اما در حال حاضر حمايت از او هيچ ضرري براي اپوزيسيون ندارد بلكه استفاده قابل توجهي هم خواهد داشت. ما او را به عنوان يك نردبان مي خواستيم، چه در انتخابات پيروز مي شد و چه حالا كه پيروز نشده. همه با اين جمله معروف آشناييم؛ انتخاب بد به جاي بدتر. مي پرسند چرا اين قدر به موسوي و دور و بري هايش دل بسته ايد؟ ما كي گفتيم به موسوي و امثالهم دل بسته ايم؟ ما در راستاي اهداف خودمان حركت مي كنيم و به نتيجه ساده و روشن استفاده (حمايت) كردن از موسوي مي رسيم.

يكي ديگر از همين عناصر ضدانقلاب هم درباره حمايت از كروبي، ضمن دست انداختن وي نوشت: البته كه ما نبايد انتظار خاصي از انتخابات و رئيس جمهور داشته باشيم ولي به قول موسوي در انتخابات رفته بوديم واسه انتخاب ميان بد و بدتر. بدهاي من! مثل خيلياي ديگه موسوي بود و كروبي. از شيخ نمي شد گذشت به خاطر جرئتش. خيليا مي گفتن از اين آدم آبي گرم نمي شه. اصلا اگر انتخابم بشه شايد عمرش به گرفتن حكم تنفيذ قد نده. خيليها مسخره مي كردن مي گفتن وسط مناظره ها خوابش مي بره. حقيقتش خودمم جزو اون خيليها بودم. آخه خيلي پير بود. ما هم كه منتظريم يه نفر سوتي بده يا يه حركت خاص انجام بده و تا سرحد مرگ دستش بندازيم. اما روز موعود هم رفتم بهش راي دادم ولي به كسي نگفتم. از سوژه شدن مي ترسيدم. تا اين كه ماجراهاي بعد انتخابات پيش اومد خيليها كه هارت و پورت مي كردن. دونه دونه رفتن كنار. فقط مهندس موند و شيخ شجاع قصه ما. شيخ هنوز محكم و استوار سر موضع خودش ايستاده. حتي به نظرم تو صف مبارزه خيلي جلوتر از مهندس بوده. من به همين خاطر به او راي دادم.



:: بازدید از این مطلب : 167
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : 18 / 10 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ن ,ک

 

حضور خاتمی در منزل یکی از متهمان حوادث پس از انتخابات که حتی حکم محکومیت وی نیز صادر شده، دهن کجی علنی وی به نظام و قانون و شرع و حتی مراجع محسوب می شود.

نهضت سبز نبوی به گزارش خبرنگار بولتن نیوز :
حضور و دلجویی محمد خاتمی در منزل بهاره هدایت یکی از دستگیرشدگان اغتشاشات پس از انتخابات و تفقد و دلجویی وی از همسرش موجب وهن به نظام و دستگاه قضایی بود، چرا که این دیدار به این معناست که خاتمی با اقدامات این دستگیرشده که حکم محکومیت آن نیز صادر شده موافق بوده و از صدور حکم محکومیت وی نیز ناراحت است که به دلجویی از خانواده فردی رفته است و این در حالیست که وی عضو و امضا کننده کمپین یک میلیون امضا برای تساوی حقوق زن و مرد است کمپینی که خلاف صریح، شرع، قانون و قرآن است.
داستان یک میلیون امضا
یک اعلامیه ایی در نشست سازمان های حقوق بشری و فعال در زمینه حقوق زنان در یکی از کشورهای اسیای دور صادر شد که در این نشست چندتن از زنان فمینست افراطی و بنیانگذار کمپین یک میلیون امضا، به طور غیر رسمی و خود خواسته از طرف ایران! در این نشست شرکت کردند که این افراد پس از این نشست اقدام به ایجاد کمپینی برای پیوستن ایران به این نشست و تایید بیانیه صادر شده کردند.
این بیانیه صادر شده در این نشست چند مشکل و تعارض بنیادی با اسلام داشت که فقط یکی از این تعارض ها حق برابری شریک جنسی زنان با مردها بود و زنان از حق داشتن چند شریک جنسی برخورد می شدند!
حال مشخص نیست آقای خاتمی که خود از تحصیلکرده های حوزه های علمیه است و به امور شرعی و فقهی واقف است چرا عملکرد و طرز تفکر فردی را تایید می کند و از خانواده وی دلجویی می کند که این عمکرد و طرز تفکرش کاملا با دین و قرآن و قانون و اسلام مخالف است.



:: بازدید از این مطلب : 189
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 18 / 10 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ن ,ک

 

اقدامات مجرمانه مدیر سایت های مستهجن + فیلم
در پی برخی شیطنت ها و شانتاژهای رسانه ای و تبلیغی که با محوریت همسر یکی از سران اصلی سایت های مستهجن فارسی صورت گرفته و تا کنون نیز ادامه دارد، مرکز بررسی جرائم سازمان یافته سایبری سکوت را شکست و بیانیه ای صادر کرد.

 متن کامل بیانیه تحلیل این مرکز به شرح ذیل است:

بسم الله الرحمن الرحیم
«و چون آنها را گویند که در زمین فساد مکنید، پاسخ دهند که تنها ما به صلاح کار کنیم * آگاه باشید که ایشان سخت مفسدند ولی خود نمی‌دانند. (آیات 11 و 12 سوره مبارکه بقره)

سال‌هاست که ملت ایران شاهد تلاش استعمار و دنباله‌های داخلی‌اش برای سست کردن ایمان فرزندان خود است؛ سال‌هاست که غربیان و غرب‌زدگان برای مقابله با قدرت چشمگیر نظام اسلامی و در پی شکست در جنگ سخت، رویکرد نرم را در جنگ به کار گرفته‌اند تا فرهنگ لیبرالی – اومانیستی خود را به خانه‌های ایرانیان بیاورند و انسان‌محوری و خودپرستی را جایگزین پروردگار یکتا، ارزش‌های معنوی و اعتقادات الهی نمایند.

در این مسیر، راه‌های گوناگون را آزمودند و در نهایت آن چه هدف گرفته شد، جوان، اخلاق و اعتقادات جوان بود و صحنه این تقابل نابرابر هم فضای مجازی و اینترنت.

با ورود اینترنت؛ این بازیگر پرقدرت ناخوانده به کشور و رشد،‌ گسترش و نفوذ آن به تمام ابعاد زندگی فارغ از قابلیت‌های شگفت‌انگیز این پدیده و فرصت‌های بسیاری که با ظهور این ابزار در اختیار بشر قرار گرفت، نبردی در آن روی داد و مهاجمان این نبرد، بی ‌رحمانه و با شقاوت انسانیت انسان را نشانه گرفتند.

شبکه‌های تولید و انتشار محتوای ضد اخلاقی و ضد دینی در پناه اتاق فکرهای منسجم و هوشمند با تمام توان حریم مقدس خانواده و ارزش‌های اصیل آن که سابقه‌ای دیرین در فرهنگ اسلامی مردم ایران زمین دارد را هدف قرار دادند.

در روزهای آخر اسفند ماه سال 1378 مرکز بررسی جرائم سازمان یافته پس از مدت‌ها انجام فعالیت‌های فنی و اطلاعاتی خبر از انهدام شبکه‌ای از سایتهای تولیدکننده محتوای مستهجن و ضد دینی در اینترنت و دستگیری عوامل اصلی و مدیران فنی و محتوایی آنها را داده و در پایگاه اطلاع رسانی خود، "گرداب" تحت نام شبکه مضلین در پنج شماره به معرفی عناصر و عوامل اصلی مؤسس و گرداننده سایت های مذکور پرداخت.

یکی از عوامل اصلی گرداننده شبکه‌های یادشده، متهم شبکه مضلین2 سعید ملک پور با نام مستعار سیاوش حسین‌خانی است.
وی در سال 2004 به همراه همسرش به کانادا عزیمت کرده و در آنجا با حمایت فنی و مالی یک شرکت آمریکایی اقدام به راه‌اندازی سایتهای مستهجن و ضد دین با نام‌های آویزون، ایران سکس، ایکس پرشیا و... نمود و بنا به گفته خودش همسر وی از فعالیت های غیر اخلاقی او اطلاعی نداشته است. وی در اینترنت خود را فردی تحصیل کرده و دانشجوی دوره دکترای کامپیوتر از دانشگاه ubc ونکوور کانادا معرفی می‌کرد که مشغول تحصیل بوده و به دلیل وضع مالی نامناسب باید کار کند تا درآمد داشته باشد.

او اقدام به ثبت دامین‌های مختلف برای عبور از فیلترینگ جمهوری اسلامی نموده و شبکه مستهجن تحت اختیار او با جذب بیش از 300.000 کاربر ثبت‌نام شده و تعداد بسیار زیاد بازدیدکننده (چند صد هزار) روزانه فعالیت کرده و تنها سایت آویزون روزانه 20 تا 40 هزار بازدیدکننده داشته است. وی با راه‌اندازی سایت آویزون و حجم فعالیت‌های این سایت 20 مدیر ارشد از بین کاربران سایت انتخاب و به‌کار گرفته بود، که همگی در مدیریت سایت نقشی فعال ایفا می‌کردند.

ملک پور پس از دستگیری به راه‌اندازی و ثبت 13 سایت، وبلاگ و دامین مستهجن اعتراف کرد که در آنها خاطرات مستهجن فارسی، خاطرات مستهجن انگلیسی، عکس مستهجن ایرانی، عکس مستهجن خارجی، طنز مستهجن، ویدئو وکلیپ‌های مستهجن، پادکست (شامل فایل‌های صوتی مستهجن، طنز و اخبار آویزون) منتشر نموده و انجمن‌های گفت‌وگوی سکسی به راه انداخته بود.

گفتنی است تنها سایت آویزون از تاریخ 17/2/1385 لغایت 29/12/1387 در مجموع بیش از 22 میلیون نفر بر اساس IP بازدید داشته است و جمع کل صفحات بازدیدشده به بیش از 300 میلیون صفحه بالغ شده است. بیش از 50 درصد کاربران نیز به طور مستقیم (direct traffic) به سایت ورود کرده‌اند. (آمارهای ارائه شده در زمان فیلتر بودن سایت روی داده و از اکانت اختصاصی google analytics مربوط به سایت مزبور به دست آمده است.)

آمار تکان دهنده ذکر شده متضمن نکاتی چند است که لازم است مورد اشاره قرار گیرد:
1. رشد حیرت‌آور محتوای ضد دینی و ضد اخلاقی در فضای وب فارسی، پشتیبانی موتورهای جستجو از جمله گوگل را با خود به همراه دارد. کاربران ارجمند استحضار دارند که هنگام جستجوی کلمه مورد نظر، پیشنهاداتی از سوی این موتور جستجو عرضه می‌شود که اغلب آنها غیر اخلاقی و ضد دینی می‌باشند. مهم‌تر آنکه بخشی از پیشنهادات مطروحه مربوط به حوزه نوپدید سکس با محارم است. این پیشنهادات غالبا با IP ایران قابل دستیابی هستند.

2. ورود مستقیم بیش از 50 درصدی به سایت آویزون، گویای این نکته نیز هست که اغلب جستجوهای کاربران با موضوعات متفاوت حتی با کمترین تشابه به این سایت منتهی شده و بنابراین بر اساس شیطنت موتورهای جستجو، کاربران به این سایت‌ها و اختصاصا به سایت آویزون هدایت می‌شدند.

3. دیگر آنکه در بازه زمانی مورد اشاره، شرکت‌های ارائه دهنده سرویس اینترنت که از قوانین فیلترینگ تخلف می‌کردند به موضوع مورد اشاره دامن زده و زمینه شیوع سریع محتوای مجرمانه را فراهم می‌آوردند.

4. کاربران فارسی زبان خارج از کشور که به سایت مراجعه می‌کردند نیز در این آمار محاسبه شده‌اند.

برخی عناوین فعالیت این سایت و دیگر سایت‌های عضو شبکه مضلین به شرح زیر است:
1. اهانت به مقدسات و اصول و ارزشهای دینی
2. توهین و فحاشی به معصومین ( علیهم السلام) و اعتقادات اسلامی
3. گردآوری و انتشار محتوای ضد اخلاقی و ضد دینی خارجی
4. گردآوری، تولید و انتشار محتوای ضد اخلاقی و ضد دینی ایرانی( به زبان فارسی)
5. آموزش مسائل غیر اخلاقی و غیر رسمی
6. تولید و انتشار محتوای روابط نامتعارف جنسی مانند روابط جنسی با محارم، ضربدری، همجنس‌گرایی، فتیشیسم و...
7. تحریک جوانان در مسائل جنسی و عضوگیری از آنان برای ایجاد گروه‌های اینترنتی
8. تهیه و انتشار تصاویر تجاوز به عنف و زورگیری از دختران و بانوان ایرانی
9. انتشار تصاویر برهنه دختران و بانوان ایرانی از طریق دوربین مخفی و هک وب‌کم

خلاصه‌ای از اقدامات مدیران تحت فرمان ملک پور
1. انتشار بیش از 40 هزار پست با محتوای مستهجن و ضد دین توسط یک نفر
2. تولید و انتشار کلیپ‌های مستهجن ایرانی با مضامین دوربین مخفی، همجنس‌بازی، دوجنسه‌ها، سکس کودکان و...
3. انتشار 400 کلیپ مستهجن ایرانی تنها در یک سایت و توسط یک نفر
4. انتشار مقاله پیرامون همجنس‌گرایی و موجه جلوه دادن این عمل و ترویج آن بین جوانان ایرانی
5. جذب کاربران به سمت سکس خانوادگی و ضربدری
6. ارائه فایل‌های صوتی و مستهجن فارسی زبان در بخش پادکست سایت آویزون
7. مدیریت سکسولوژی سایت‌ها و حرمت‌شکنی و طرح مباحث جنسی به صورت بی‌پروا به بهانه آموزش
8. انتشار 180 داستان مستهجن که برخی از آنها بالغ بر 100 صفحه بوده است
9. انتشار رمان‌های مستهجن و ارتباط با خوانندگان لس‌آنجلسی برای تبلیغ داستانها

اقدامات صورت پذیرفته به وسیله این گرگ‌های انسان نما، البته اعتراضات گسترده ایرانیان خارج از کشور را نیز برانگیخت. کشورهای حاشیه خلیج فارس هم به محتوای سایت‌های شبکه مضلین و پدیده خرید و فروش فیلم‌ها و کلیپ‌های مستهجن ایرانی و نمایش نقض حریم خصوصی در تصاویر منتشر شده در کشورهای خود واکنش نشان داده و مقالاتی پیرامون آن به رشته تحریر در آمد.

عملکرد مدیران سایت آویزون در انتشار تصاویر برهنه دختران و بانوان ایرانی از جمله فعالیت‌هایی بود که شالوده بسیاری از خانواده‌های ایرانی را سست کرده و باعث از هم پاشیدن خانواده‌هایی شد که مورد سوء‌استفاده قرار گرفته بودند.

با توجه به مطالب پیش گفته، نظر ملت فهیم ایران را به تنها بخشی از گفته‌های تکان‌دهنده سعید ملک پور جلب می‌کنیم:
1. با تبلیغ سایت‌های دوستیابی و مستهجن و تبلیغ محصولات سکسی ماهانه 700 دلار درآمد داشتم که یا به صورت چک به آدرس منزل ارسال می شد و یا به حسابم واریز می شد.

2. پس از مدتی خواستیم کاری کنیم که قابلیت پخش مطالب برای کسانی که اهل اینترنت نیستند هم وجود داشته باشد. صحبت کردیم با مدیران و به این نتیجه رسیدیم که داستان‌ها و فیلم‌ها و عکس‌هایمان را تبدیل کنیم به فرمت‌هایی که قابل انتشار در موبایل باشد... خیلی هم موفق بود.

3. بعد از اشاعه مرحله مستهجن‌نگاری و هرزه‌نگاری گفتیم بیاییم اعتقادات مذهبی را تمسخر کنیم. مراسم مذهبی و شمایل مذهبی بود که عکس‌های مستهجن روی آنها قرار می‌دادیم و حتی در نوشتار مراسم مذهبی را مسخره می‌کردیم و هدف، ضربه زدن به اعتقادات مذهبی و دین مردم به خصوص جوانان بود. وقتی اعتقادات مذهبی یک جوان از بین برود، برای خیلی کارهای دیگر آماده می‌شود.

4. یکی از روش‌هایی که برای تولید تصاویر مستهجن و هرزه‌نگاری استفاده می‌کردیم، وب‌کم افراد را با یکسری نرم‌افزارهایی که از کانادا یا انگلیس خریداری کردیم، هک می‌کردیم. وب‌کم می‌تواند چیزهایی که در اتاق خواب است را نشان دهد. وقتی ما وب‌کم را هک می‌کردیم طرف فکر می‌کرد کامپیوترش خاموش است ولی وب‌کمش روشن می‌ماند یا ما روشن می‌کردیم و می‌توانستیم خیلی چیزها را ببینیم. خیلی چیزهای مستهجن یا چیزهایی که مربوط به حریم خصوصی بود این طوری در می‌آوردیم و روی سایت قرار می‌دادیم.

5. سایتی زدم که حتی شرمم می‌شد به صمیمی‌ترین دوستم نشانش دهم و حتی شرمم می‌شد به همسرم بگویم چنین سایتی می‌روم نه اینکه صاحبش هستم.

6. اگر از بیرون بخواهم به سعید ملک‌پور یا سیاوش حسین‌خانی نگاه کنم هیچ رحمی نمی‌کنم . می‌گویم مفسد فی‌الارض است و باید اعدام شود.

اکثر آسیب دیدگان و مخاطبان در داخل و خارج از کشور حمایت خود را از اقدام مرکز بررسی جرائم سازمان یافته اعلام کردند و پیام‌های دریافتی از سوی مخاطبان نیز حاکی از درخواست اشد مجازات برای عاملان این قتل‌عام فرهنگی است. در این حال باید گفت ترحم بر این راهزنان دین و فرهنگ، مصداق بارز ترحم بر پلنگ تیز دندان و عاقبت آن است.

چه کسی است که از شنیدن توهین به قرآن و ائمه، ترویج مسائل قبیحی مانند همجنس‌گرایی، سکس ضربدری و چندنفره، تبلیغ فروش دختران ایرانی، هک وب‌کم‌ها و فیلم‌برداری مخفیانه از حریم خصوصی افراد و اقدامات شنیع دیگری که بر قلم شرم است نگارش آنها، بر خود نلرزد؟

کدام وجدان منصف و بیداری می‌تواند به راحتی از کنار آنچه بر جوانان بی‌آلایش این مرز و بوم پس از مشاهده این سایت ها رفته است، بگذرد؟

جملاتی که در ادامه ملاحظه می‌فرمایید، بخشی از حجم عظیم پیام‌های ارسال شده به سایت گرداب از سوی مخاطبان سایت‌هایی است که انسانیت و شرافت را یک‌جا به حراج گذاشتند:
1- این سایتها زندگی ما رو نابود کرد. فقط اعدام مجازات ایناست.
2- من هم تحت تأثیر این سایت ها ضررهای روحی و جسمی زیادی خوردم و هم اکنون تنها ایمان به خدا و نماز است که نجات من را فراهم کرد.
3- خدا می‌داند که من چند ساعت از عمرم را برای دیدن این عکس‌ها و نوشته ها حرام کردم.
4- اینا داشتن زندگی من رو نابود می‌کردند. مطمئناً زندگی خیلی‌ها رو تا حالا نابود کردند.آن ها رو باید جلوی مردم آتش بزنند .چون زندگی خیلی‌ها رو خاکستر کردند.
5- من اصلاً کاری به اهدافتون و و اینکه چه برنامه‌ای داشتین و... ندارم. فقط می‌خوام یه خرده در مورد این سایت [آویزون] بگم تا عقده‌ام خالی بشه. منم چند سال پیش به این سایت سر می‌زدم، کلی طرفدارش شده بودم و حال می‌کردم. اما یه روز به خودم اومدم دیدم تو خیابون که راه میرم به دخترا یه جوری نگاه می‌کنم، ذهنم همش درگیر داستانایی بود که خونده بودم، برای خودم فکر و خیالای چرت و پرت می‌کردم، خلاصه مغزم کاملاً معطوف این سایت و مطالبش شده بود.
6- می‌خوام تو صورت همشون نگاه کنم، می‌خوام تو صورت همشون داد بزنم و بگم که چه بلایی سر زندگی من آوردن. الان که خبر دستگیریشون رو شنیدم باور نمی‌کردم. من داشتم غرق تو کار اینا می‌شدم ، داستان هاشون رو که می‌خوندم به طرز عجیبی تو فکر می‌رفتم و درگیری روانی شدیدی در من ایجاد می‌شد . نمی‌دونستم راه درست کدومه. تا اینکه به خودم اومدم ، به وسیله‌ یکی از دوستام، دوباره برگشتم به خودم ، به نمازم ، به دینم .... ولی اون دوران که تو خلأ دست و پا می‌زدم و این آقایون به من می‌خندیدند رو هیچ وقت فراموش نمی‌کنم.
7- اگه آمار سایت درست و جدید باشه، منم یکی از اون 300 هزار نفرم. آویزون محیط عجیبی بود، انقدر رفتم توش تا بالاخره گیر افتادم و عضو شدم. وقتی توش عضو می شی همه چیزتو ازت می گیره و همه چیزتو می گیره و چیزایی بهت می ده که زرق و برق دارن. مطلب خیلی برام مهم بود واسه همین همه نظرات رو خوندم. دوست عزیزی که گفتین آویزون محیط غیر سکسی هم داشته، یه چیز از من بشنو که اونجا بودم! آره داشت (گفتگوی آزاد)! ولی وقتی توش چیزی می‌نوشتی جرأت نمی‌کردی اسمی از ائمه یا اعتقادات اسلامی ببری! چون مسخرت می‌کردن. به خیال خودشون روشنفکر بودن . جذابیت آویزون از یه طرف مثل گرداب می‌کشدت تو و لازمه دخول جا گذاشتن اعتقاداتته ... دوست عزیزی که گفته بودین این فقط یه سایته، هزار تا سایت دیگه هم هست! از من بپرس! منی که اونجا رو حس کردم، آویزون بیچارت می‌کنه. شاید یه وبلاگ مستهجن یه نفرو چند دقیقه‌ای به فساد واداره ولی محیط آویزون دوستانه بود. واسه همین نمی‌فهمیدی از کجا داری ضربه می‌خوردی. نمی‌دونستی ضارب کیه! بچه‌ها آویزون سایت بزرگی بود. کار بچه های سپاه رو کم نگیرید! آویزون یه سایت پورنو نبود! به هیچ وجه! آویزون داشت اعتقادات و افکار جوونای مارو سست می‌کرد. از خودمون علیه خودمون استفاده می‌کرد
8- من خودم یکی از بازدیدکنندگان این سایت‌ها بودم. چرا به این سایتها می‌رفتم بماند ولی فکر می‌کنم بیشتر از روی کنجکاوی و جوانی و خریت من بوده. حالا شکر خدا خوشحالم که کسانی جلوی من را گرفته‌اند که کمی به خودم فکر کنم و آبروی مردم. چون کلیپ و عکس‌های خارجی که همیشه هست ولی اون ایرانیهایی که پخش می‌کردند خصوصاً جشن‌های داخلی خانواده‌ها (که امکان داشت روزی یکی از آنها خانواده خودم باشد) خیلی خطرناک بود چون خیلی‌ها را بی‌آبرو و سیر از زندگی می‌کردند.
9- من كسي هستم كه چون تو محل همه بچه‌ها سراغ اين سايت‌ها مي‌رفتند يه جوري كم مي‌آوردم و با گرفتن اينترنت منم رفتم تو اين سايت‌ها. اولش از خوندن داستانهايي در رابطه با تجاوز به خواهر و مادر و محارم اونم به صورت اشتراكي خيلي جا خوردم. اصلاً برام قابل حل نبود كه كساني باشند كه اينجوري بي‌غيرت باشند اما اين داستان‌ها خيلي زياد بود. موقع خوندن فكر مي‌کردم همه ايران و همه خونواده‌ها اينجوري هستن و بگم تو جمع خانوادگي‌مون هميشه حواسم بود ببينم محارم من هم مثل اون داستان‌ها مي‌شن يا نه. خدا ببخشه منو كه به محارم خودم نظر بد مينداختم. البته دست خودم نبود. ناخودآگاه ذهنم اون طرف مي‌رفت و از دستش هم خلاص نمي‌شدم و نسبت به اين مقولات نفرت هم داشتم. ولي نمي‌تونستم نرم تو اين سايت‌ها. خلاصه دست همتون درد نكنه. خدا خيرتون بده. من يكي كه خيلي راحت شدم. فقط تو كارتون جدي باشيد و نذاريد سايت‌هاي مشابه اينچنيني بازم راه بيفته.
10- آفرین برشما. حتی من نماز شب خون هم آلوده شده بودم.
11- آدمی با سرعت 150 کیلومتر تو اتوبان خلاف میاد و اگه کسی ازش بپرسه چرا این کار رو می‌کنی میگه خودم رو می‌خوام بکشم، به کسی مربوط نیست. سؤال اینه که تکلیف بیچاره‌ای که از روبرو میاد چیه؟آیا اون باید تاوان اشتباه شما رو بده؟ بنده خودم بارها تو کافی نت‌ها شاهد بودم که بچه‌های در حد 14 الی 15 سال به این سایت‌ها می‌رفتند. سایت‌هایی که بعضی وقتها زشت‌ترین و کثیف‌ترین اعمال رو تبلیغ می‌کردند. به ریشه‌هایش هم باید پرداخت. مثل آموزش جوانان و فراهم نمودن امکان ازدواج؛ اما نباید به امثال این انگل‌ها فرصت رشد داد.
12- تو رو خدا سعی کنید هر چه زودتر سایت‌های غیر اخلاقی و مستهجن رو جمع کنید و نابود کنید. من یک نوجوان 17 ساله هستم که از 14 سالگی تو این مرداب وحشتناک افتادم و الان هم سخت پشیمانم و در نزد خدا توبه کردم و سخت پشیمانم. من بار اول که رفتم تو سایت سکسی پیش خودم گفتم این بار دفعه اول و آخرمه فقط ببینم چه جوریه. ولی وقتی که رفتم دیگه معتادش شدم و دیونه داستان، عکس و فیلم. و حتی می‌خواستم...روم نمیشه بگم شرمسارم پیش خدا ولی به شماها میگم. می‌خواستم با یک دختری ارتباط سکسی برقرار کنم. خدا نجاتم داد وگرنه این کار رو می‌کردم.
13- من از جمله كساني هستم كه به صورت تصادفي با سايت‌هاي مستهجن فارسي برخورد كردم و از انسان بودن خود شرمگين شدم. شايد خيلي از خانواده‌ها با مضامين اين سايت‌ها آشنا نباشند و از محتواي آنها خبري نداشته باشند ولي دست‌اندرکاران اين سايت‌ها جرثومه‌هاي فسادي بودند كه كثيف‌ترين نوع تهاجم را بر بنيان خانواده‌هاي ايراني برگزيدند. فكرش را هم نمي‌توان كرد كه جواني كه بر اثر محتواي كثيف اين سايت‌ها روح شيطاني پيدا كرده است چه مفاسدي را انجام داده است.
و اما اکنون همسر سعید ملک‌پور، خانم فاطمه افتخاری با نگارش نامه به رئیس قوه قضائیه و انتشار سرگشاده آن (در حالی که متهم اشاره کرده که همسرش از اقدامات مفسدانه وی اطلاعی نداشته است)، با طرح ادعاهای واهی فرزندان ملت ایران در مرکز بررسی جرائم سازمان یافته را آماج حملات خود قرار داده است.

چگونه است که چندصد صفحه گفته‌های تکان‌دهنده ملک‌پور در راه‌اندازی و مدیریت سایت‌های مستهجن و سیل عظیم نظرات کاربران در دام افتاده که تنها بخشی از آنها در قسمت نظرات شبکه‌های مضلین سایت گرداب منعکس شده و... به هیچ انگاشته شده و با مظلوم‌نمایی از متهم و انکار تمام آنچه از وی به طور مستند موجود است، پاسداران حریم جامعه و خانواده را متهم به نقض حقوق شهروندی می‌نماید؟

چگونه است که قرار دادن تصاویر مستهجن روی عکس مراسم عزاداری اباعبدالله و شمایل مذهبی، ترویج سکس با محارم، آموزش سکس با حیوانات، انتشار هزاران داستان، عکس و کلیپ مستهجن نقض حقوق جامعه و شهروندان آن اعم از جوانان پاک این سرزمین نیست، اما برخورد با مفسدین فی‌الارض و آسیب‌زنندگان به نهاد خانواده اینگونه مورد هجوم قرار می‌گیرد؟

ملک‌پور و سایر متهمین شبکه‌های مضلین در رأس جریانی قرار گرفته بودند که به تجاری‌سازی سکس مشغول بوده و به اذعان خود از آن کسب درآمد می‌کردند.

این با کدامین منطق منطبق است که مرتکب جرم به اعمال غیرانسانی و غیراخلاقی خود اعتراف نماید و تمام اسناد فنی موجود و ضبط شده نیز با اظهارات وی مطابقت نماید، اما پس از دوسال از سپری شدن موضوع نزدیکان وی مدعی شده و با هوچی‌گری، شانتاژ و مصاحبه با رسانه‌های بیگانه که عداوت آنها با مردم ایران در تمام این سال‌ها بر همگان روشن شده با دروغ‌پردازی سعی در به حاشیه راندن اصل ماجرا و انحراف افکار عمومی داشته باشند؟

خانم افتخاری در پیگیری پرونده مجرمانه همسر خود برای تحت فشار گذاردن ایران، با نخست وزیر کانادا ملاقات کرده و از وی درخواست حمایت می‌کند. وی همچنین با اشاره ملک‌پور به برقراری ارتباط با فعالان حقوق بشر و جلب حمایت آنان، هدایت می‌شود. در نتیجه این اقدام، به اصطلاح فعالان مدافع حقوق بشر ایران از سعید ملک‌پور، یک مستهجن‌نگار ضد دین، حمایت نموده و اقداماتی را رقم می‌زنند.

حال مانند همیشه این پرسش، بی پاسخ می‌ماند این فعالان حقوق بشر در استیفای حقوق بیش از یک میلیارد مسلمان که به کتاب آسمانی آنها توهین شده است، چه کرده‌اند؟

بی‌تردید جریان به دام افتادن عوامل شبکه‌های مضلین و انهدام سایت‌های آنان بر برخی گران آمده که به هر حربه‌ای متوسل شده و به هر طناب پوسیده‌ای دستی می‌زنند.

حمایت شبکه تلویزیونی BBC و شخص سازگارا، از سعید ملک‌پور کدام واقعیت را منعکس می‌کند؟ آیا جز این است که آنها از به دام افتادن عمله‌ای از عمال شیطان بزرگ ناخشنود شده بودند؟ نکته مهم‌تر آنکه از بین متهمان شبکه مضلین تنها شخص سعید ملک‌پور مورد حمایت ابلیسیان قرار گرفت، در صورتی که دیگر متهمان نیز شایسته ترحمی از آن دست بودند.

نامه‌های گاه و بی‌گاه ملک‌پور از زندان و راه‌اندازی کمپین‌های حمایت از او و دیگر مسائل مرتبط با وی که در فضای رسانه‌ای ضد انقلاب منتشر می‌شود، بخشی از یک سناریوی برنامه‌ریزی شده همزمان با نزدیک شدن به زمان صدور حکم سعید ملک‌پور ارزیابی شده و با هدف ایجاد انحراف در مسیر پرونده و تحت فشار قرار دادن قوه قضائیه و نیز از میدان به در کردن مرکز بررسی جرائم سازمان یافته در حال اجراست، غافل از اینکه بیش از سه دهه است که ملت ایران در این خصوص تجربه کافی به دست آورده‌اند که به بلندگوهای تبلیغاتی وابسته گوش نسپرند و پشتیبان اقدامات فرزندان خود در حوزه امنیت عمومی و خانواده باشند.

اشاره به این نکته نیز خالی از لطف نیست که با عنایت به محتوای سایت آویزون تمامی بازدیدکنندگان آن، نکات ذکر شده در این بیانیه که در خصوص عناوین فعالیت‌های سعید ملک‌پور است را تایید می‌کنند و ذکر گفته‌های ملک پور تنها به جهت رعایت امانت و احترام به روند قضایی پرونده می‌باشد.

اشاره به تحرکات مذبوحانه جنود شیطان نیز شایان توجه است؛ آنجا که با نگارش مقاله، تحریر کتاب و یا ساخت فیلم‌های مختلف و به راه انداختن هیاهو و پرداختن به مقوله هرزه‌گری و ابتذال در ایران، این پدیده را نکوهش می‌کنند اما از دیگر سو شاهدیم که با حمایت خود از تولیدکنندگان محتوای مستهجن و آنانی که مروج همان هرزگی و ابتذال بودند، اشک تمساح برای به اصطلاح این قربانیان نقض حقوق بشر می‌ریزند. این رفتارهای متناقض نشان از فرصت‌طلبی مذبذبانی است که حیات خود را در تحقیر ایران و ایرانیان می‌بینند.

ملک‌پور و اعضای باند وی جریانی را در این مرزو بوم پایه‌گذاری کردند که متأسفانه با اهمال برخی نهادهای ذیربط دامنه آن به ظهور سایت‌های جدید ضد اخلاقی و ضد دینی که هر روز توسط ده‌ها کاربر به سایت گرداب گزارش می‌شوند، انجامیده است.

مرکز بررسی جرائم سازمان یافته سایبری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اعلام می‌کند که بر اساس قانون و وظیفه و بنا به تعهد و تکلیفی که در حفاظت از ارزش‌ها، اخلاق جامعه و تحکیم خانواده بر خود فرض دانسته است، حتی ذره‌ای از مواضع محکم خود در برخورد جدی و قانونی با جانیان فرهنگی و آسیب‌زنندگان به بنیان‌های اخلاقی ایرانیان عقب نشینی نکرده و با جدیتی بیش از پیش به برخورد با آنان ادامه خواهد داد.

امید که مسئولین امر در قوه قضائیه، در این جهاد اکبر سربازان کیان این مرز و بوم را کماکان همراهی کنند.

«وسیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون»
 
برای دانلود فیلم اینجا را کلیک کنید.


 

 

 

 

هشدار به رسانه های اصولگرا

 
منابع آگاه از تلاش یک جریان سیاسی برای شکل دهی نزاع،تقابل و سکوت رسانه ای میان رسانه های اصولگرا خبر می دهند.
یک منبع آگاه در گفتگو با«جوان آنلاین» ضمن بیان مطلب فوق گفت: این جریان در ابتدا به دو شکل رسمی و غیر رسمی در این زمینه اقدام خواهد کرد.در شکل رسمی این جریان با توجه به در قدرت بودن دارای سهمی از رسانه ها می باشد که حداقل مطلوب برای آن ها در این وضعیت ماندن در کمپین این جریان ،عدم سرویس دهی به جریان های مقابل و بازی در ساحت و عرصه سرآمدان این جریان می باشد.
وی همچنین گفت:این جریان همچنین تلاش خواهد کرد که از میان رسانه های موجود به یارکشی پرداخته وآنان را با خود همراه سازد.
این منبع آگاه در بخش دیگری از سخنان خود به شیوه غیر رسمی این جریان سیاسی اشاره کرد و اظهار داشت:ازدیگر سو در فضای غیر رسمی نیز تلاش برای برای راه اندازی سایت های مختلف و برخی پایگاه های خبری از جمله تلاش های این جریان می باشد.به بیان دیگر این جریان انحرافی تلاش دارد صحنه نیروهای رسانه ای را با برخی ناهمواری روبرو سازد.
وی در این زمینه ایجاد نزاع سیاسی و مجادلات کلامی میان رسانه های اصولگرا،تشدید فعالیت سامانه های پیامکی،فشار به برخی رسانه های اصولگرا به علت عدم همراهی با این جریان سیاسی،تغییر رفتار برخی رسانه ها را و...را ازجمله تلاش این جریان انحرافی ذکر کرد و نسبت به عملیاتی شدن این طراحی به رسانه های اصولگرا هشدارداد.


 

 

 

ناگفته‌هاي قرارگاه سازندگي سپاه به روايت سردار وفايي
موسوي با كارشكنان دفاع مقدس همراهي مي‌كرد

فرمانده سابق قرارگاه سازندگي خاتم الانبيا(ص) با اشاره به كارشكني‌هاي دولت وقت در مسير جنگ، نخست‌وزير را مقصر اصلي شرايط آن روز دانست و گفت: از همان موقع ما اينها را مي‌شناختيم.

* بي‌عرضگي و همراهي نخست وزير با كارشكنان جنگ

وزير صنايع سنگين وقت (بهزاد نبوي كه سردار وفايي تمايلي براي بردن نام وي نداشت) ما را براي خريد 800 دستگاه لودر و بولدوزر، يك سال و نيم معطل كرد. دست حاج محسن رفيق‌دوست هم به عنوان وزير سپاه بسته شده بود.
همان وزير به قرارگاه خاتم آمد و من به او اعتراض كردم كه چرا يك سال و نيم ما را معطل كرديد؟
آنها به ما مي‌گفتند: شما بايد لودر را از شركت "ليپر " كه يك شركت آلماني بود بخريد. ما مي‌گفتيم گور پدر آلمان و ژاپن ولي سازمان ما از اول با كوماتسو كه يك شركت ژاپني است بسته شده و نمي‌توانيم اين كار را بكنيم. گفت يعني شما مي‌گوييد ما ساخت و پاخت كرديم؟ گفتم خدا مي‌داند.
همه اينها به خاطر بي‌عرضگي نخست‌وزير وقت بود. چه طور مي‌شود نخست‌وزير 2 بار كاري را به وزير بگويد و او انجام ندهد؟ (مير حسين موسوي)نخست وزير هم بي‌عرضه بود و هم با آنها همراهي مي‌كرد.

* گفتم گور پدر وزير! 20 ميليون تومان فداي يك تار موي بچه بسيجي‌ها

"طارق "، شناوري بود با طول حدود 22 متر و عرض 9 متر و ارتفاع 7متر. ارتباط موتور با پره‌هاي اين شناور هيدرومكانيك است و اين شناور چون پره‌اي بود، مي‌توانست تا 70 تن بار را حمل كند.
طارق بايد در آب، كاليبره مي‌شد و درست كردن آن در بيرون آب امكان نداشت. ما اين را در جايي به نام "شمريه " آورديم و قرار شد از آنجا به اروند منتقل شود.
موتور اين شناور "ليپر " بود. ما هر چقدر با شركت تماس گرفتيم كه اين موتورها را براي ما بياورد، اين كار را نكردند. آخر هم گفتند كه وزير صنايع سنگين گفته "سپاه به ما 20 ميليون تومان بدهكار است شما موتورها را تحويل آنها ندهيد. " اين درحالي بود كه10-15 روز بيشتر تا عمليات باقي نمانده بود و قرار بود بچه‌هاي مردم بروند زير آتش، آن موقع اين آقا اين طور عمل مي‌كرد.
به يكي از دست‌اندركاران زنگ زدم و گفتم مگر تو غيرت نداري؟ برو اسلحه را بگذار زير گلوي مدير عامل و با لباس خانه، صبح اول وقت بيارش اينجا.
گفت حاجي اينطوري براي ما مشكل مي‌شود اگر امكان دارد شما يك تلفنگرام بزن تا من اين كار را انجام ‌دهم.
خلاصه آن فرد را10 صبح فردا به اهواز آوردند.
آنقدر عصباني شدم كه او را كوبيدم به ماشين و گفتم چند روز بيشتر نمانده و من بايد بچه‌هاي مردم را كه قرار است عمليات كنند، آموزش دهم.
گفت وزير به من اين طوري گفته.
گفتم گور پدر وزير! 20 ميليون تومان فداي يك تار موي زائد بچه بسيجي. پول، مال ملت است.
گفتم او را ببريد داخل اتاق و هرچه خواست در اختيارش بگذاريد ولي تا پايان عمليات حق بيرون آمدن ندارد.
جنگ اين طوري اداره مي‌شد و ما در دو جبهه مي‌جنگيديم.

* بودجه‌اي كه دولت وقت براي جنگ در نظر گرفت احمقانه بود

از همان موقع ما اينها را مي‌شناختيم و مي‌دانستيم چه كساني هستند.
ما مي‌گفتيم برايمان لودر و بلدوزر بفرستيد. آنها هم هر چه ماشين‌آلات خراب و از كار افتاده بود براي ما مي‌فرستادند.
به امام(ره) هم نمي‌توانستيم مرتب گلايه كنيم چرا كه حاضر بوديم بميريم ولي امام(ره) ذره‌اي ناراحت نشوند. درثاني امام(ره) خيلي چيزها گفت و اينها نكردند.
چيزي كه خيلي ما را اذيت مي‌كرد اين بود كه آنها نمي‌گفتند نمي‌دهيم. اگر اين را مي‌گفتند تكليف معلوم بود. در حرف مي‌گفتند ما پشتيباني مي‌كنيم ولي در عمل اين طور نبود. الان كه خيلي مسايل مشخص شده، مي‌شود اين حرفها را زد والا چند سال قبل به خاطر برخي مصلحت‌ها نمي‌شد اين چيزها را گفت.
اين آقايان فقط 16 درصد بودجه كشور را به جنگ اختصاص داده بودند. هيچ كجاي دنيا چنين حماقتي وجود ندارد. هر كجا جنگ باشد تمام بودجه آن كشور جنگي بسته مي‌شود.
آن موقع اصلا اجازه داده نمي‌شد تا مردم از اختلافات مسئولان و فرماندهان جنگ مطلع شوند و اين مظلوميت مضاعف براي بچه‌هاي جنگ بود.

* مبلغ اولين و آخرين قراردادي كه در قرارگاه خاتم امضا كردم

سپاه بعداز جنگ بنا بر تكليف، وارد عرصه سازندگي كشور شد.
يادم هست اولين قراردادي كه من در سال 1368 در قرارگاه خاتم‌الانبيا(ص) امضا كردم،30 ميليون تومان با موضوع تصحيح اراضي بين دارخوين و خرمشهر بود.
همان زمان بچه‌هاي سازمان برنامه و بودجه به ما مي‌گفتند شما خودتان شخم زديد حالا پول مي‌گيريد كه صاف كنيد؟
آخرين قراردادي هم كه در سال 1384 خودم در قرارگاه امضا كردم و بعد از آن به دليل بيماري از آنجا جدا شدم، 2ميليارد دلار بود كه در يك مناقصه بين‌المللي برنده شديم.
اين قابليتي است كه خداوند در سپاه قرار داد. 34هزار نفر در كارگاه‌هاي ما كار مي‌كردند و اگر بعد از جنگ اجازه مي‌دادند سپاه در بخش‌هاي ديگر مثل درمان هم وارد شود، باز هم همين اتفاق مي‌افتاد. ولي برويد ببينيد چه كساني و به چه دليل اجازه ندادند؟

* تعبير مديرعامل يك شركت ژاپني از قرارگاه سازندگي خاتم الانبيا(ص)

وقتي ما در عسلويه برنده مناقصه بين‌المللي شديم، از اروپا 2 نفر زنگ زدند و به بنده تبريك گفتند ولي در ايران كسي خبر نداشت.
براي تهيه خلاصه طرح اين مناقصه، بيش از 170 نفر كارشناس با تحصيلات بالاي ليسانس به مدت 6 ماه كار كردند.
ما سنگين‌ترين پروژه‌ها را به صورت E.P.C قبول كرديم. يعني پروژه‌ها را طراحي، تامين، راه‌اندازي كرده و بعد آن را به طرف ارائه مي‌كنيم.
ما قرارداد 2 پالايشگاه گازي را به اين صورت بستيم. آنها قبل از اينكه پاكت قيمت‌ها را باز كنند، اسناد فني ما را مطالعه مي‌كنند. ما يك وانت اسناد فني براي آنها فرستاديم تا اجازه دادند در قيمت هم شركت كنيم.
من چندي قبل با مدير عامل يك شركت مهم ژاپني صحبت مي‌كردم. وقتي بعضي مسايل را به او گفتم، به من گفت "مثل شما در هيچ كجاي دنيا وجود ندارد. " او تعارف نكرد. خيلي كارهاي بزرگ توسط مهندسي سپاه صورت گرفت كه برخي براي اولين بار در ايران بود اما هيچ وقت كسي در مورد اين موارد صحبت نكرد.

* امروز سپاه 70 لشكر مهندسي در اختيار دارد

اين‌ها همه نشان‌دهنده توان سپاه است. امام(ره) جمله‌اي درباره سپاه دارند كه فرمودند "من هيچ موقع نظرم نسبت به سپاه برنمي‌گردد. " توجه كنيد كه ايشان نگفتند "سپاهي " بلكه گفتند "سپاه " چرا كه اشخاص احتمال خطا هم دارند.
دشمن هم امروز از اين توان سپاه مي‌ترسد.
ارتش آمريكا با آن همه هيبتي كه برايش درست كرده‌اند، يك اتوبان در آمريكا ساخته است. آنها اين توان ما را مي‌دانند ولي متاسفانه برخي افراد بدبخت در داخل نمي‌فهمند و با دشمن عليه سپاه همصدا مي‌شوند.
امروز توان ما به حدي است كه اگر خداي ناكرده جنگي رخ بدهد، سپاه 60-70 لشكر مهندسي دارد كه همه اينها با توانمندي‌هايي كه در خود سپاه بود، بوجود آمد و به لحاظ منابع مالي هم به جايي وابسته نيست.
اين لشكرهاي مهندسي مجهز به آخرين متد و تكنيك‌هاي روز دنيا هستند.

* امروز ديگر مسئولان بالاي نظام به دشمن "گرا " نمي‌دهند

فضاي دشمني امروز دنياي استكباري با گذشته فرقي ندارد ولي يكي از حسن‌ها اين است كه امروز ديگر مسئولين بالاي حكومت و وزير و وزرا از داخل به دشمن "گرا " نمي‌دهند.
برخي مي‌گويند تحريم‌ها در گذشته به اين شدت نبود. اما مگر پيشرفت‌هاي ما در گذشته مانند امروز بوده است.
من يك مثال مي‌زنم. در زمان رژيم طاغوت تنها 5 درصد نمايشگاه بين‌المللي در ايران به كشور خودمان تعلق داشت.
ايران در سال 40 گندم و گوسفند صادر مي‌كرد ولي در اول انقلاب توليد گندم به 500هزار تن رسيد درحالي كه ميزان مورد نياز ما 7 ميليون تن بود. اما امروز ما در كشور به جايي رسيده‌ايم كه 2ميليون تن هم اضافه بار گندم داريم.
پرتقال و سيب را از اسراييل مي آوردند و مملكت در حال فلج شدن بود. اما امروز چطور؟
آنها بنزين را تحريم كردند ولي اعلام شد كه ما توانستيم بنزين مورد نياز را خودمان توليد كنيم. البته همان موقع هم 10 كشور اعلام كردند كه ما بنزين مورد نياز را به شما خواهيم داد و كاري به حرف دولتمردان خود نداريم.

* امروز هر كالايي را مي‌توان از كشورهاي مختلف خريد

آمريكايي‌ها فكر مي‌كنند دنيا فقط خودشان و چند كشور دنباله‌روي آنها هستند. امروز هر كالايي را مي‌توان از كشورهاي مختلف خريداري كرد.
در واقع دنياي مادي نمي‌تواند تحريم صددرصد كند چون انديشه آنها مادي است و صاحبان اين انديشه براي چند دلار بيشتر حاضرند همه چيز خود را بفروشند.
ضمن اينكه حضرت آقا هم فرمودند اين تحريم ها براي ما خير است و ما را خودكفا مي‌كند.
ممكن بود اگر ما تحريم نبوديم به اينجا نمي‌رسيديم چراكه انسان در سختي رشد مي‌كند.

* شيعه با تحريم و رموز مقابله با آن آشناست

تحريم دو بعد دارد يكي ترس از آن است و ديگري بعد فيزيكي آن كه در كمبودها نمايان مي‌شود و ترس هم از اين كمبودها حاصل مي‌شود.
شيعه بزرگترين تحريم را به نام شعب ابي‌طالب در تاريخ خود دارد كه پيامبر اسلام(ص) و تعدادي از مسلمانان طي 3 سال در محاصره سخت‌ترين تحريم‌ها بودند و ما امروز با نگاه به سيره پيامبر اعظم(ع) مي‌فهميم كه تحمل، قناعت و نترسيدن مهمترين رموز مبارزه با تحريم‌ است. بنابراين شيعه با تحريم و رموز مقابله با آن آشناست.
ما از تحريم‌ها استقبال نمي‌كنيم ولي واهمه‌اي هم از آن نداريم.
ما كه از پيامبر اسلام(ص) بالاتر نيستيم. آنها در شعب ابي‌طالب با هسته خرما زندگي خود را مي‌گذراندند. كار ما كه امروز به هسته خرما نرسيده است.
 

 

 

 

 


شرکتی که پایگاه بهائی ها می شود!

یک نمایندگی شرکت صوت و تصویری خارجی در ایران،اخیرا ضمن اخراج برخی از نیروهای خود اقدام به جذب اعضای فرقه ضاله بهائیت نموده است.

این شرکت که فعالیت خود در ایران را مدیون دو تن از آقازاده ها و فعالان موثر در اغتشاشات 88 می باشد اخیرا 60 نفر نیروی جدید را از طریق سفارش های یک شرکت معروف مواد غدایی و وابسته به رژیم صهیونیستی به استخدام درآورده است.
گفته می شود درمیان این نیروها افراد بهائی از جمله یک لیدر اغتشاشگر به نام«ش.م» وجود دارد.

 


 

 

 

 

مهاجرانی: نگفتم با مرگ سلمان رشدی مخالفم؛ گفتم نباید او را کشت!

"عطاءالله مهاجرانی" که ریاست اتاق فکر جریان آشوب در لندن را برعهده دارد، در مطلبی که در وبلاگ شخصی خود نوشته، ضمن فحاشی به سایت‌های اصولگرا، تلاش کرده با بیان این مطلب که "من گفتم که به عنوان یک نظر با کشتن نویسنده به خاطر نوشته اش مخالف هستم" خود را از این مساله تبرئه کند.

انتشار مطلب مطرح شده توسط وزیر ارشاد دولت اصلاحات در یک مصاحبه تلویزیونی مبنی بر حمایت از نویسنده مرتد کتاب توهین‌آمیز "ایات شیطانی" با واکنش او مواجه شده است.

"عطاءالله مهاجرانی" که ریاست اتاق فکر جریان آشوب در لندن را برعهده دارد، در مطلبی که در وبلاگ شخصی خود نوشته، ضمن فحاشی به سایت‌های اصولگرا، تلاش کرده با بیان این مطلب که "من گفتم که به عنوان یک نظر با کشتن نویسنده به خاطر نوشته اش مخالف هستم" خود را از این مساله تبرئه کند.

مهاجرانی در ادامه یادداشت خود هم تلاش کرده تا فرمان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران درباره مرتد اعلام کردن سلمان رشدی را صرفا یک حکم فقهی که الزامی در اجرای آن نیست معرفی کند.

گفتنی است مهاجرانی که در لندن زندگی می‌کند، در مصاحبه‌ای که شبکه خبری العربیه چهارشنبه گذشته با وی داشت، در پاسخ به سئوال خبرنگار در خصوص فتوای امام خمینی و همه علمای بزرگ در خصوص مهدور الدم بودن سلمان رشدی به خاطر اهانت گستاخانه به پیامبر اکرم (ص) گفت: من مخالف کشتن سلمان رشدی هستم و معتقدم که باید هر فرد و ملتی به عقاید نویسندگان احترام بگذارد.


 



:: بازدید از این مطلب : 164
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : 16 / 8 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ن ,ک

معرفی مجری برنامه های ورزشی به عنوان زندانی سیاسی محکوم به اعدام !

 

منافقین که در خبرسازی‌های کذب و ناشیانه برای بهره برداری سیاسی از مسائل داخلی ایران سابقه طولانی دارند، این بار در گاف جدید خود گوینده سابق اخبار ورزشی را زندانی سیاسی اعلام کردند که در انتظار حکم اعدام به سر می‌برد!

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان (خانواده‌های شهدای ترور کشور) حمید قاسمی که تا چند سال پیش به عنوان گوینده و مدیر اخبار ورزشی در شبکه خبر مشغول فعالیت بود و در حال حاضر نیز به عنوان معاون ارتباطات، آموزش و امور فرهنگی سازمان تربیت بدنی، مشغول فعالیت است، از سوی سایت‌های منافقین به عنوان زندانی سیاسی محکوم به اعدام معرفی شده است!

 

بر پایه این خبر سایت‌های منافقین درانتشار اخبار حکم اعدام حمید قاسمی اعلام کرده‌اند وی از سال ۲۰۰۸ به اتهام جاسوسی درزندان است و حکم اعدام وی نیز تایید شده است!

 

بنا بر خبر کذب سایت‌های منافقین، همسر حمید قاسمی با وجود اینکه حکم اعدام وی به حبس ابد کاهش یافته، در حال حاضر دچار افسردگی شدیدی شده و درخواست آزادی او را دارد.

 

به گزارش هابیلیان، با مراجعه به سایت تربیت بدنی، آخرین گفتگوی وی با پایگاه خبری ورزش ایران در تاریخ دهم مهر ماه سال جاری و در مورد برگزاری نمایشگاه بین المللی ورزش و تجهیزات ورزشی، در این سایت خبری قابل مشاهده است.

گفتنی است منافقین تاکنون از هیچ کدام از رسوایی‌های گذشته نظیر سوءاستفاده از تصاویر هنرپیشه زن ایرانی، جعل عکس دختر لبنانی به عنوان یکی از شهروندان جمهوری اسلامی، رسوایی فریب خبرنگاران جهت جاسوسی و مواردی از این دست، درس نگرفته‌اند و در طول سال‌های گذشته بارها با استفاده از تصاویر اینترنتی،‌ اقدام به جعل واقعیت و دروغ سازی در موارد متعدد نموده‌اند که در اکثریت قریب به اتفاق موارد منجر به رسوایی خبری برای این فرقه شده است.


 

 

 

 

رقابت 15 ماهه گفتمان خاتمی و موسوی
دوئل اصلاح‌طلبان و فرقه سبز آشکار می‌شود

هرچند محمد خاتمی که انتظار داشت موسوی راه او را برود و بر ادامه اصلاح‌طلبی در انتخابات تکیه کند،

روزگاری که خاتمی با سخاوت تمام ردای کاندیداتوری ریاست‌جمهوری خود را به موسوی بخشید و خود تمام‌قد پشت او ایستاد و در نهان و آشکار نقش «شیپورچی» او را ایفا کرد تا پس از 20 سال این چهره غارنشین سیاسی در میان هواداران اصلاحات جا بیفتد و هم اینکه دیگر کاندیدای این جبهه یعنی مهدی کروبی (که ساز خود را می‌زند و کمتر به ساز خاتمی و سایر اصلاح‌طلبان کوک می‌شود)، انزوای بیشتری یابد، شاید فکر نمی‌کرد سه چهار ماه بعد و در حوادث پس از انتخابات، موسوی و حلقه مشاورانش با خلق فرقه جدیدی به نام «جنبش سبز» به اصلاحات پشت کرده و در وسط معرکه میدان داری کنند.

جنبش بی‌سری که تبدیل به دین شد

هر روزی که از فردای 22 خرداد پشت سر گذاشته شد، اوج زاویه جنبش سبز بیشتر هویدا شد. اگرچه در روزهای اولیه آغاز این حرکت که هفته‌های منتهی به انتخابات بود، برخی هواداران این جریان رنگ سبز این جنبش را نماد سیادت می‌دانستند و نوعی تقدس برای آن قائل بودند، با ریزش هواداران به‌دلیل حرکت‌های ساختارشکنانه و خود را رو در روی نظام قراردادن، این جنبش به‌تدریج هویت واقعی خود را آشکار می‌ساخت و حرکات رادیکال آن شدیدتر می‌شد. رفتارهای مضحک این قوم در نماز جمعه 29 تیر به امامت هاشمی رفسنجانی، شعارهای «صهیونیسم‌پسند» آنان در روز «قدس» که نماد صهیونیسم ستیزی است و روزه‌خواری علنی، شعارهای انحرافی آنان در روز ملی استکبارستیزی در راستای همصدایی با غرب و بالاخره سوت و کف‌های آنان در روز عاشورا که تداعی‌گر لشکریان عمرسعد برای مردم دینمدار ایران بود، باعث شد این جنبش در میان توده‌های مردم در ردیف گروهک‌های انحرافی اول انقلاب همانند مجاهدین خلق، فدائیان خلق، فرقان و سایر گروهک‌های معاند نظام جلوه‌گر شود. این تعارض ذاتی و رفتاری بدنه جنبش با جامعه ایرانی باعث شد اتاق فکر این جریان که یک سر آن در تهران و سر دیگر آن در لندن و امریکا بود، درصدد تئوری‌سازی برای موجه جلوه دادن رفتارهای پارادوکسی برآید و آنجا بود که تئوری «دین سبز» اختراع شد؛ دینی که به قول طراحانش «غیر دیندارها را حذف نمی‌کرد و تفکری والا‌تر از تحمل مخالف خاتمی را مطرح می‌کرد؛ دینی که «حق را برای دیندار و بی‌دین ملحد و مارکسیست قائل بود» و پیروان آن از دیندار گرفته تا ملحد و همجنس باز و لائیک را شامل می‌شد.

از طرفی ضدانقلاب فراری به همراه اپوزیسیون خارج شده از نظام که می‌دیدند فرقه‌ای پیدا شده که با کلیت نظام زاویه دارد نه با اشخاص و جریان راست و چپ، با ذوق‌زدگی غزل‌ها در وصف این جنبش بی‌سر و‌ته سرودند که «این جنبش یک حرکت ملی است» و «راه بی‌بازگشت ملت ایران است» که حاکمیت یا باید خواسته‌های آنان را بپذیرد یا اینکه این جنبش با هواداران بی‌شمار خود حکومت را مجبور به پذیرش خواسته‌هایش خواهد کرد.

خاتمی راه خود را جدا کرد

هرچند محمد خاتمی که انتظار داشت موسوی راه او را برود و بر ادامه اصلاح‌طلبی در انتخابات تکیه کند، با مشاهده وضعیت رفتاری جنبش سبز هیچگاه نامی از این جنبش در سخنرانی‌ها و بیانیه‌های خود نبرد و همیشه بر احیای اصلاح‌طلبی تکیه می‌کرد تا شاید بتواند این کشتی به گل نشسته توسط موسوی را به ساحل برساند و از سقوط کامل آن جلوگیری کند، با دیدن موج اعتراضات میلیونی و بی‌نظیر مردم در 9 دی و 22 اسفند، اختلاف نظر خود با این گروه و رهبرشان یعنی موسوی را علنی ساخت. هر چند سعی می‌کرد به‌خاطر حفظ پرستیژ خود در میان حامیان موسوی این انتقادات را در لفافه بگوید اما دیگر کسی از او «مهندس موسوی عزیز» را نشنید. خاتمی اگرچه در برخی مواضع با امثال موسوی و کروبی همراه شد و چشم بسته ادعاهای آنان را البته با بیانی سیاستمدارانه‌تر بیان ‌کرد اما معتقد است حرکت اعتراضی خود را باید در چارچوب نظام ادامه دهد و میان خود و ضدانقلاب تابلودار فاصله ایجاد کند.

تسری نگاه خاتمی به سایر اصلاح‌طلبان

هرچند بازیگران فتنه و در رأس آنان مرد خاکستری اصلاحات سعی می‌کردند تا هرگونه اختلاف میان خاتمی و موسوی را برای ادامه حرکت فتنه با دادن پیغام و برگزاری جلسات مشترک رفع کنند و در بیانیه‌ها و اطلاعیه‌های جبهه اصلاحات هرگونه اختلاف میان رهبران خود را تکذیب کنند اما با ادامه رفتار خارج از مدار نظام موسوی، رده دوم اصلاح‌طلبان که همگی آنان در صف حامیان موسوی قرار گرفته بودند، در دوراهی برزخ گونه‌ای گیر افتادند که یک‌سوی آن ادامه حمایت از موسوی و در عوض حذف کامل از صحنه سیاست نظام و سوی دیگر آن برائت از رفتار ساختارشکنانه وی و کروبی و در عوض باقی ماندن در ساحت بازیگری سیاسی بود. این بود که تیزهوشان آنان پیشقدم شده و راه دوم را برگزیدند و به دنبال آنها بقیه نیز به آنان پیوستند. بشنوید سخنان روز گذشته کواکبیان، دبیرکل حزب مردم‌سالاری را که حزب او جزو اولین طرفداران موسوی بود و حتی آن هنگام که همزمان خاتمی و موسوی هر دو در حال تبلیغات بودند، برخلاف اکثریت اصلاح‌طلبان میرحسین را تبلیغ می‌کرد و روزنامه‌اش به یکی از ستادهای وی تبدیل شده بود. کواکبیان دیروز تصریح کرد:«اصلاح‌طلب کسی است که اولین باورش، اعتقاد به نظام است و اگر کسی نظام جمهوری اسلامی را قبول نداشته باشد باید در اصلاح‌طلبی وی شک کرد، حال با هر اسم دیگری که می‌خواهد برای خود مطرح کند؛ جنبش سبز باشد یا جنبش قرمز.»

پایان تلخ یک جریان بی‌هدف‌ آشکار شدن اختلافات و علنی ساختن انتقادات از حرکت‌های موسوی و جنبش سبز در بدنه اصلاح‌طلبان کم کم اپوزیسیون و رسانه‌های غربی را نیز از حمایت این گروه ناامید کرده و فضای یأس‌آلودی بر این جریان حاکم است به گونه‌ای که مخاطب روزانه سایت جرس به عنوان مهم‌ترین سایت حامی این جریان از 1200 نفر فراتر نمی‌رود. هر چند امثال اوباما، هیلاری و صهیونیست‌ها سعی دارند با دادن وعده و وعید این فرقه را سرپا نگه‌دارند و با اعلام حمایت عملی سعی دارند به آنان روحیه پمپاژ کنند، اما حتی شخصی همانند اکبر گنجی که دشمنی آنان با نظام نیاز به دلیل و برهان ندارد، معتقد است:«رویدادهای ماه‌های اخیر، جریان سبز را به بایگانی تاریخ ایران فرستاد.»


 

 



:: بازدید از این مطلب : 165
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : 14 / 7 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ن ,ک

 

مرصاد؛ کمینگاه جریان شناسی نفاق

اندکی پس از قبول قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران مبنی بر حاکمیت صلح در منطقه و پایان تجاوز نیروهای بعثی، گروهک مزدور و ستون پنجم بعث، به سرکردگی منافق ترین زوج تاریخ؛ رجوی، از مرزهای غربی کشور به قصد تصرف و غارتگری شهرهای ایران، و در نهایت براندازی نظام حاکم، وارد کشور شده و جنایات شنیعی برعلیه مردم بی گناه منطقه مرتکب شدند. اما منافقین در این عملیات در کمین گاه الهی مرصاد، با شکست مفتضحانه مواجه شده و این منطقه به عنوان نمادی از اضمحلال آنها در تاریخ ثبت گردید. با این مقدمه، تنگه چار زبر یا همان مرصاد در حد فاصل کرمانشاه و اسلام آباد غرب، شایسته ترین گزینه جهت یادآوری رشادت های شهدا و ایثارگران عملیات مرصاد و نیز عبرت آموزترین صحنه تاریخ انقلاب برای شناسایی جریان های نفاق گونه و ضد انقلاب به شمار می آید. البته افلا یعقلون...!

 

دراین بین آنچه مهم است تبیین وآگاه سازی ملت غیور ایران اسلامی از توطئه ها و ترفند های حرکت منافقانه و لایه دار برخی انقلابیون قلابی است که در پوشش عملکرد گذشته خود مبنی بر داشتن فعالیت های ظاهرا هم سو بانظام، چهره واقعی خود را از پس پرده خارج نموده و به دنبال براندازی حاکمیت الهی و ولایی در این مرز و بوم می باشند. بی تردید این امر خطیر – تبیین و روشنگری آحاد ملت – تنها و تنها از عهده کسانی بر می آید که در وهله اول خود زخم خورده و قربانی جریانات نفاق گونه بوده و نیز با روش و منش تخصصی و عملی، گام های چندین ساله در زمینه تحقیق، تفحص و شناسایی خیزش های ناملموس و ناصواب را برداشته اند و با اطمینان خاطر و استنادات قابل قبول، شگردهای منافقانه جریان های ضد دین و معاند نظام را در زمان درست خود بر ملا می سازند. بنابراین می توان نتیجه گرفت توقع به جایی است که کانون هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور) به عنوان تنها مجموعه تحقیقاتی و مطالعاتی در عرصه نفاق شناسی ورود کرده و رسالت ماهوی خویش را در این خصوص محقق گرداند. اخیرا خبری در یکی از سایت های وابسته به نفاق سبز، راجع به نمایشگاه دائمی این کانون در تنگه مرصاد (نمایشگاه جنایت های منافقین و بررسی نفاق جدید بعد از انتخابات سال ۸۸) درج شده که در آن عنوان شده عده ای از بسیجیان دوران دفاع مقدس، ضمن بازدید از نمایشگاه مذکور پس از اعتراض به همسو ساختن سران نفاق سبز با نفاق جدید، توسط مسئولان نمایشگاه، به مشاجره لفظی و فیزیکی پرداخته و به این ترتیب تنش هایی در این نمایشگاه ایجاد شده است. گذشته از این خبر کذب و تحریف شده، نکات حائز اهمیتی در این مسیر به چشم می خورد؛

 

یکی آنکه دار و دسته یکی از نامزدهای شکست خورده سال ۸۸، که پیشتر به آقای متوهم مشهور شده است، با کارنامه معلوم الحال نسبت به بسیجیان عزیز و مخلص، اکنون دایه بهتر از مادر شده و فریاد وا بسیجیا سر داده اند! اینان فراموش کرده اند که تا چند ماه پیش و با گستاخی تمام در بیانیه های خود، اقدامات دفاعی نیروهای بسیجی را در کنار سایر نیروهای نظامی در جهت برقراری نظم و آرامش در جامعه به مثابه حملات دیکتاتور مآبانه و خشونت طلبانه قلمداد می کردند و به آزار و اذیت بسیجیان جان بر کف در صحنه های اغتشاشات برآمده از درون جنبش سبز پرداختند.

دوم این که آقای موسوی که اخیرا توسط خیلی از سرداران دوران جنگ تحمیلی، به عدم حمایت مالی و معنوی از جبهه ها محکوم شده است نگران حوزه مقاومت و دفاع مقدس و حفظ ارزش های آن شده است و سعی نافرجام در سرکشی به خانواده شهدای سرداران جنگ و اعزام تیم های شبهه افکن به مناطق جنگی دارد تا با این حرکات بتواند کشتی پوسیده فتنه را در ساحل بدنه ارزشی و نفوذ ناپذیر مردم آگاه جامعه لنگر اندازد!

 

سوم اینکه به صراحت باید اذعان نمود که جریان نفاق و منافقین از صدر اسلام تاکنون رایج بوده و در هر برهه با رنگ و لعاب مقتضیات خود رخ نموده است. ملت شریف ایران از ابتدای انقلاب تا سال ۸۵ بیش از ۱۶ هزار نفر از بهترین جوانان و دیگر آحاد خود را از طریق عملیات های تروریستی منافقین متنوع از دست داده است. بنابراین باید گفت آزموده را آزمودن خطاست و به عبارتی دیگر مردم خوب می دانند که در فتنه ۸۸ نیز گونه ای دیگر از نفاق با رنگی تقلبی – سبز – پا در عرصه مبارزه با نظام مقدس جمهوری اسلامی نهاد و با پیوند ناگسستی بین این دو نفاق، بیشترین لطمات و حوادث ناگوار را بر زندگی هموطنانمان حادث و وارد ساخت.

چهارم اینکه شواهد حاکی از آن است که اختلافات و منازعات موجود در سران فتنه به حد اعلای خود رسیده و این اختلافات در بین زوج نفاق سبز بیشتر جلوه کرده است؛ بطوریکه "عروس آذربایجان"! با گفتگوهای متنوع خود با سایت های ضد انقلاب، پرده از چهره حقیقی جریان غرق شده در آن برداشته و حتی گستاخی را به آنجا می رساند که آب در آسیاب منافقین ریخته و به وضوح سنگ آنها را به سینه می زند. وی در مصاحبه با سایت ضد انقلاب خودنویس، اجرای حکم صادر از سوی مجامع قضایی و در خصوص منافقین را جنایتی معرفی می کند که با آب زمزم هم نمی توان آن را پاک کرد! به نظر می رسد آقای میر حسین موسوی عنان همسر خود را از کف داده و دیگر هیچ تسلط و اشرافی بر همسر خود ندارد. همچنین زوجه او در مسیر نزاع با زوج شکست خورده خود، راهبری فتنه سبز را توسط او به چالش کشیده و او را شخصی منزوی، شکست خورده و بی تدبیر معرفی کرده است.

از سوی دیگر تفکرات فمینیستی این زن مزید بر علت شده تا خود را با زور و زر بر اریکه قدرت و لیدری به اصطلاح جنبش سبز بنشاند و برای رسیدن به این پست حتی حاضر است همسر خود را که بانی اهدای لقب روشنفکر ترین زن ایرانی به او بوده را به گوشه رینگ رهنمود سازد. بی تردید افکار عمومی خواهان پاسخی مناسب برای همسر میرحسین مبنی بر سیاست جانب دارانه و فاحش وی از گروهک تروریستی منافقین می باشد و نکته پایانی آنکه سران فتنه باید بدانند  رجس و پلیدی مرموزانه و منافقانه آنها – همچون ارتباط و دید و بازدید از خانواده های بازداشت شده و کشته شده معلوم الحال منافقین مانند شیوا نظرآهاری، سهراب اعرابی،فاطمه رهنما معشوقه برادر همسر میرحسین، کیوان صمیمی و ... است که با دریایی از آب زمزم تطهیر نخواهد شد و مثال لکه سیاهی در تاریخ عوام فریبانه آنان ثبت و ضبط خواهد شد.

 

 

 

 

 

بالاخره بیگانگان به کودتا علیه نظام اعتراف کردند



18 تیر 1359 نقطه عطفی در سیر صعودی انقلاب اسلامی ایران بود. در این روز یکی دیگر از توطئه های دشمنان قسم خورده انقلاب کشف و خنثی شد. کودتای نوژه به مناسبت اینکه نقطه آغازین کودتا از پایگاه هوایی شهید نوژه در همدان بود به این نام شهرت گرفت. این عملیات که در نزد کودتاگران به عملیات نقاب ( نجات قیام انقلاب بزرگ) نام گرفته بود، در داخل کشور با گذشت هر سال بیشتر شناخته شده است.
چندین کتاب و دهها مقاله و گزارش وهمچنین مصاحبه های متعدد از عوامل کودتا و خنثی کنند گان آن، ابعاد این توطئه را واکاوی کرده و نقش ریز و درشت دست اندرکاران داخلی و خارجی آن را افشا نموده است. با این همه شاید جای شگفتی باشد که بدانیم این کودتا همواره از دید خارجیان بویژه رسانه های کشورهای غربی عمدا یا سهوا مغفول بوده است.
از همه عجیب تر آنکه حتی ایرانشناسان و پژوهشگران تاریخ معاصر ایران وقتی به این مقطع از تاریخ انقلاب اسلامی می رسند یا کاملا از این واقعه مهم چشم می پوشند و یا بدون نام بردن از این اتفاق، به گفتن چند کلمه و حتی نه چند جمله اکتفا کرده و از عوامل پشت پرده آن هیچ یادی نمی کنند. به عنوان نمونه، جیمز بیل نویسنده کتاب عقاب و شیر، پژوهشگر و ایرانشناس معروف آمریکایی  درحالیکه بسیاری از جزئیات زندگی افراد را به تفصیل شرح می دهد هنگامی که به کودتای نوژه میرسد بدون ذکر نام ، در چند کلمه از این واقعه مهم یاد می کند.
جالب است که بدانیم سایر ایرانشناسان غربی که با چه ابهت و طمطراقی کرسی ایرانشناسی خود در دانشگاههای اروپایی و آمریکایی را به رخ دیگران می کشند و در کوچکترین مسئله روز و یا تاریخ معاصر ایران، کتاب و مقاله می نویسند و دهها مصاحبه و گزارش ارائه می دهند نیز هرگز در این خصوص چیزی نگفته اند.
پروفسور مارک گازیروفسکی، شائول بخاش، اروند آبراهامیان و دهها نفر از مدعیان پژوهشگری در تاریخ معاصر ایران حتی جمعا به تعداد یک صفحه هم از حقایق این کودتا ننوشته اند. با این همه و با تعجب بسیار، بی بی سی برای نخستین بار در هفته دفاع مقدس و یا به تعبیر بی بی سی به مناسبت آغاز جنگ ایران و عراق نامی از کودتای نوژه برد و به مدت  10 الی 15 ثانیه به شرح آن پرداخت.
بی بی سی با نشان دادن شاهپور بختیار در اتاق عملیات کودتا در عراق ، به نقش صدام در پشتیانی از کودتا اعتراف کرد. آنچه دشمنان انقلاب اسلامی از جمله بی بی سی هنوز تلاش می کنند که انکار کنند نقش قدر تهای بزرگ از جمله آمریکا و انگلیس و جیره خوار منطقه ایی آنها اسرائیل در این واقعه است.
حال که پس از سالها کتمان و انکار، غربیها در پی ایستادگی مردم انقلابی ایران ناگزیر به اقرار شده اند باید از خود بپرسیم در دنیای وانفسای امروز راهی جز مقاومت برای اثبات حق وجود دارد؟ و البته پرسش دیگر نقش به اصطلاح اندیشمندان و پژوهشگران در دنیای غرب است. آیا به واقع آنان اندیشمندانی مستقل اند یا عمله قدرتهای زر و زور و تزویر که در دنیای حاضر تبلور آن رسانه های فریبنده غرب است؟


 



:: بازدید از این مطلب : 131
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : 14 / 7 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ن ,ک

دادستان تهران گفت: عده‌اي مي‌خواهند قتل پزشكان را هم سياسي جلوه دهند.

 عباس جعفري دولت‌آبادي، دادستان تهران در مراسم توديع و معارفه سرپرستان قديم و جديد دادسراي ناحيه 10 هاشمي اظهار داشت: برخي از سايت‌ها در موضوع قتل پزشكان تهراني قصد داشتند اين قتل‌ها را سياسي جلوه بدهند در حالي كه قاتل پزشك دوم دستگير شد و پدرش هم در گيلان غرب خودكشي كرد و درخواست كرد اين پرونده به تهران ارسال شود.

وي افزود: برخي مي‌خواهند اين گونه جلوه دهند كه تمام قتل‌هاي ايران سياسي است و اين قتل‌ها را با قتل دكتر علي محمدي و دكتر معتمدي ارتباط داده‌اند.

جعفري در مورد نتيجه پرونده اولين قتل پزشك تهراني گفت: قتل اولي كه در بلوار كشاورز رخ داد هنوز در مسير تحقيقات ادامه دارد و سرنخ خاصي پيدا نكرديم.

وي با رد برخي شايعات مبني بر انتقال پرونده قتل پزشكان از دادسراي جنايي گفت: پرونده‌ها هنوز در دادسراي جنايي است و اظهار نظرها مبني بر انتقال پرونده به جايي ديگر اشتباه است.

دادستان تهران درباره دستگيري‌هاي انجام شده در اصفهان گفت: مرخصي دادن به زنداني‌ها نبايد به اين گونه باشد كه افراد بعد از مرخصي به فعاليت سياسي بپردازد ولي برخي از آنها به اصفهان رفته‌اند كه مجبور به دستگيري آنها شديم.

وي ادامه داد: نهادها و سازمان‌هايي كه پروانه فعاليت ندارند نبايد فعاليت نكنند و افرادي كه از مرخصي استفاده مي‌كنند بايد به اصول آن پايبند باشند.

جعفري ادامه داد: وقتي رأفت اسلامي شامل حال زنداني‌ها مي‌شود آنها بايد قدر اين موقعيت را بدانند.

وي با بيان اينكه جريان‌هاي سياسي بايد مرزهاي خود با نظام را روشن كنند گفت: عده‌اي مي‌خواهند همچنان در تنور حوادث بدمند و به آن دامن بزنند.

دادستان تهران ادامه داد: انتقاد از جمهوري اسلامي آزاد است اما تقابل با جمهوري اسلامي ايران بي‌پاسخ نخواهد ماند.

وي با خطاب به مسئولان نظام گفت: مسئولان آرامش را رعايت كنند و از بيان سخناني كه آرامش و وحدت جامعه را بر هم مي‌زند جلوگيري كند. دشمنان در مرزها نشسته‌اند تا از اختلاف ميان مسئولان سوء استفاده كنند.

جعفري افزود: نظام جمهوري اسلامي ظرفيت بالايي در زمينه رأفت در برخورد با كساني كه در مقابل نظام قرار گرفته‌اند دارد اما در جاي خود با آنها برخورد كرده است. كساني كه مي‌خواهند به دامان ملت برگردند بدانند هيچ زماني براي بازگشت دير نيست و انتخاب ساير راه‌ها عاقب به خيري به دنبال ندارد.

اخبار مربوط به توديع و معارفه سرپرستان جديد و قديم دادسراي ناحيه 10 هاشمي متعاقباً ارسال خواهد شد.


 

 

 


خاتمی ستادهایش را از موسوی پس گرفت/تشکیل جلسات در پارکها

اصلاح طلبان شبکه هایی را که دراختیار میرحسین موسوی قرار داده بودند مجددا برای سید محمد خاتمی فعال کرده اند.

،پس از قطعی شدن جدایی جریان اصلاحات از فرقه سبز که منجر به فعال شدن بنیاد باران در قالب یک حزب شده،عناصر اصلی جریان اصلاحات ستادها و تشکل هایی را که در انتخابات دهم در اختیار موسوی قرار داده بودند به همکاری مجدد فراخوانده و به بازسازی دوباره تشکیلاتی آنها مشغولند.
پویش دعوت از خاتمی،نسیم 88 از جمله گروههایی هستند که هم اکنون فعال بوده و در هفته یک بار جلسات شبانه ای را برگزار می کنند.
نکته قابل توجه این که عمده جلسات این گروهها در پارک ها برگزار می شود.گفته می شود دلیل این اقدام بالا بردن ضریب امنیتی بوده است!


کارخانه شایعه سازی فتنه آغاز به کار کرد

شایعاتی که برای طرح هدفمندی یارانه ها در اطافق فکر فتنه  ساخته و پرداخته شده است ، قرار است بزودی ودر مقاطع اجرای طرح هدفمندی یارانه هادر جامعه توزیع ودر جهت برهم زدن ثبات و نظم جامه و تشویش آفرینی هزینه شود .
بخشی از شایعات مورد نظر که مستقیما کارایی طرح هدفمنذی را هدف قرار داده است عیارت است :
1- دولت فقط تا سه ماه قادر است یارانه به پردازد
2- یارانه یک دهم گرانی های در پیش هم نخواهد بود
3- دولت مجلس را تهدید کرده است که یارانه هارا قطع می کند
4- در پرداحت یارانه ها هم تبعیض قائل شده اند (بعضی ها چند برابر گرفته اند )
5- در آمارها تقلب شده و دولت بزودی همه حسابهارا مسدود خواهد کرد .
6- آنچه پرداخت می شود یک دهم پول واقعی است
7- بیمه ها نیز بزودی افزایش پیدا می کند ودوبرابر می شود
8- لوازم منزل تولید داخل حداقل دوبرابر می شود
9- یارانه تحصیلی حذف وآموزش وپروش دریافت هزینه های برق وآب وگاز مدارس را از اولیاء خواهد گرفت
10-  و.....
ملاحظه : بنظر می رسد جریان شکست خورده فتنه ، مصمم است به اشکال مختلف در اجرای طرح هدفمندی یارانه ها اختلال ایجاد نماید وبرای این منظور خودرا با تشدید فعالیتهای رسانه ای ضد انقلاب هماهنگ نموده است .

 

 

 

 

دولت خاتمی= معایب دولت هاشمی + بازیهای سیاسی ویژه


 

دولت خاتمی البته پرکار نبود بلکه به دنبال بازی های حزبی و سیاسی بود ولی پرخرجی های دولت سازندگی را هم داشت/ سبز مقدس ... سبز محترم ... سبز معترض ... سبز منحرف/ من پیشگو نیستم ! این را هم درست نمی دانم که از الان مانند برنامه 90 اعلام کنیم که ببینندگان محترم پیامک بزنند که این تیم می برد یا آن تیم ! اساسا این نوع اظاهر نظرها رجما ً للغیب است و فضلی برای گوینده و شنونده ندارد اما مهمتر از آن این است که از الان وظیفه خودم می دانم مردم و خودم را به این سمت و سو هدایت کنم که به اصلح رای دهیم

حجت الاسلام و المسلمین رسایی نماینده محترم مردم تهران و حومه در مجلس شورای اسلامی در پاسخ به سئوال یکی از کاربران که از وی درباره عملکرد و کیفیت هر یک از دولت های آقایان هاشمی، خاتمی و احمدی نژاد پرسیده بود، گفت:
 

« دولت هاشمی دولتی پرکار اما پرخرج هم بود . پرخرجی این دولت هم در سیاست های اقتصادی و هم در سیاست های مدیریتی آن نمایان بود . البته به دلیل این پرخرجی ها ، پرکاری دولت وی همواره در جیب قشر خاصی قرار می گفت. دولت سازندگی بیش از آن که مردم محور باشد، حزبی با محور شخص هاشمی بود .


 

دولت خاتمی البته پرکار نبود بلکه به دنبال بازی های حزبی و سیاسی بود ولی پرخرجی های دولت سازندگی را هم داشت . یعنی همان سیاست های مدیریتی و همان سیاست های اقتصادی هاشمی بر این دولت سایه انداخته بود . این دولت هم به دلیل برآمدن از دل احزاب ، مردم محور نبود اما به دلیل شخصیت ضعیف آقای خاتمی شخص محورهم نبود بلکه حزب محور بود.

دولت احمدی نژاد را پرکار و کم خرج می دانم ، پرکاری آن مشهود است و کم خرجی آن نیز در سیاست های اقتصادی و مدیریتی آن پیداست. این دولت از آنجا که از دل مردم بیرون آمد ، مردم محور شد و نه حزب محور . مدلی که اهل بیت( علیهم السلام) ما را به آن سمت و سو هدایت کرده اند ، همین مدل کثیر المعونة و قلیل مؤونة است یعنی کار زیاد و خرج کم. »


 

وی همچنین پیرامون دو دستگی ملت بخاطر مسائل بعد از انتخابات به جنبش سبز و مخالفانشان اظهار داشت:
« بر خلاف نظر شما من فكر نمي كنم كه ملت ما دو دسته شده باشند بلكه واقعا ما مردمي يك پارچه داريم . اين كه شما ادعا كنيد كه معترضين زيادند اول دعواست ! بر اساس چه دليلي شما مدعي هستيد كه آنها زيادند و اينها كم هستند ؟ حوادث پس از انتخابات دهم روز به روز از تعداد معتقدين به تقلب كاسته است ،‌ نشانه آن هم همين نبود پايگاه اجتماعي اين جماعت است كه خودشان به آن معترفند.


 

به عقيده من سبزها چهار دسته اند :
سبز مقدس كه حدود 75 ميليون نفر در داخل كشور هوادار دارد . همه ما از طرفداران سبز مقدس هستيم .


سبز محترم كه حدود 13 ميليون جمعيت آنهاست . همه آنهايي كه در انتخابت شركت كردند و به يكي از كانديداهاي ديگر غير از احمدي نژاد راي دادند بويژه آنها كه به موسوي راي دادند ، محترمند چون با راي آنها بود كه ميزان مشاركت در كشور ما به 85 % رسيد و مشتي بر دهان ياوه گويان بود.


سبز معترض كه تعداد آنها در ابتدا در كل كشور شايد به دو ميليون نفر مي رسيد اما اندك اندك با روشنگري هاي صورت گرفته و با توجه به اعترافات امثال ابطحي و تاج زاده مبني بر عدم تقلب و همچنين با رفتارهاي امثال موسوي در هواداري از كساني كه به عاشورا اهانت كردند ، كم كم از تعداد آنها كاسته شد و تعداد معترضين در حال حاضر شايد به بيست هزار نفر هم نرسد اما در عين حال با افراد معترض كه قصد بر هم زدن نظم عمومي ندارند هم بايد مدارا كرد و به اعتراضشان پاسخ داد .


سبز منحرف كه عمدتا كساني هستند كه اساسا در انتخابت شركت نكردند و اعتقادي به جمهوري اسلامي ندارند . اين جماعت از ابتداي انقلاب هم بودند ، خانواده ساواكي ها ، اعدامي ها ، خلافكاران ، بي دين ها و ... منتهي در سال هاي قبل به دليل عدم انسجام و عدم پشتيباني از طرف شخصيت هاي سياسي ، نمي توانستند كاري كنند ولي در فتنه اخير با حمايت سران فتنه و تجمع در تحت يك رنگ ، انسجام پيدا كردند ولي خيلي زود رنگ حقيقي آنها براي مردم معلوم شد . اين سبز همان كساني بودند كه مسجد آتش زدند ، به بسيج حمله كردند و در عاشورا آن افتضاح را به بار آوردند.»


 

ایشان در پاسخ به سئوال فردی دیگر که از وی خواسته بود رئیس جمهور بعدی را از بین گزینه های معرفی شده پیش بینی کند، تصریح کرد:
 

« من پیشگو نیستم ! این را هم درست نمی دانم که از الان مانند برنامه 90 اعلام کنیم که ببینندگان محترم پیامک بزنند که این تیم می برد یا آن تیم ! اساسا این نوع اظاهر نظرها رجما ً للغیب است و فضلی برای گوینده و شنونده ندارد اما مهمتر از آن این است که از الان وظیفه خودم می دانم مردم و خودم را به این سمت و سو هدایت کنم که به اصلح رای دهیم ، بلغ ما بلغ .»


 

حجت الاسلام رسایی همچنین درباره کاندیدا شدنش برای ریاست جمهوری تاکید کرد:
« به کسی گفتند که چرا خانه نمی خرید گفت : پنجاه درصدش درست شده ، من می خواهم ولی پول ندارم . در خصوص موضوع ریاست جمهوری برای مثل بنده فکر می کنم نه من می خواهم و نه از چنین شرایطی برخوردارم و نه اساسا مردم خواهان آن هستند! یعنی پنجاه درصدش هم درست نشده است»
 



:: بازدید از این مطلب : 101
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : 14 / 7 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ن ,ک
جزئیاتی از همکاری جریان فتنه و ملی - مذهبی ها

در ادامه همکاری های تشکیلاتی جریان فتنه و ملی – مذهبی ها، سرکشی های استانی برخی نمایندگان اصلاح طلب از تشکل های رو به خاموشی ملی – مذهبی افزایش یافته است.

این سرکشی ها که با محوریت برخی زنان اصلاح طلب صورت می گیرد در راستای فعال سازی تشکل های ملی- مذهبی در برخی استان ها می باشد.
در همین راستا شنیده می شود که دراین جلسات محورهای زیر توصیه شده است:
1- جلسات را مخفی و مستمر برگزار کنید
2- نشریه داخلی ایجاد کنید و به افرادی خودی بدهید و بیرون نرود
3- بحث ارتباط با خارج از کشور را جدی دنبال کنید
4- تاکید بر شروع فعالیت مجدد
5- حداقل ده هزار نیرو باید جمع آوری شود
6- کسانی که جامعه شناسی درس خوانده اند گروه تحقیقاتی تشکیل دهند

گفتنی است آگاهان سیاسی براین باورند که ریش شدید حامیان فرقه سبز موجب شده که این جریان به دنبال ائتلاف با گروهایی بورد که خود شرایطی بدتر از آنان را تجربه می کنند.
در همین حال بنظر می رسد این سرکشی های استانی برای محک زدن وضعیت فعلی ملی- مذهبی دربرخی استان ها،برآورد از وضعیت نیروی انسانی و روحیات و توانایی آنان و نیز ابلاغ های اولیه برای همکاری ها بوده است.


 

 

برنامه جدید فتنه گران و غرب برای ناامنی اجتماعی ایران

ایجاد ناامنی های امنیتی و سیاسی توسط امریکا و عوان و انصارش در داخل و خارج یکی از شیوه های بوده که همیشه آنها به دنبال آن بودند تا با ایجاد ناامنی نظام جهوری اسلامی را با مشکل مواجه سازند.

در این راه آمریکا برای رسیدن به این هدف از هر اقدامی برای برهم زدن امنیت ملت ایران استفاده می‏کند. اتفاقاتی که طی هفته‏های اخیر در سیستان و بلوچستان و کردستان رخ داده، همچنین حوادث و انفجارهای ماه پیش و در کنار اینها اقدامات و تحریم های شورای امنیت سازمان ملل، به روشنی گواه آن است که آمریکا و متحدان این کشور، از گسترش نفوذ و ارتقای جایگاه ایران در منطقه و جهان نگرانتر شده و اقدامات خود را برای برهم زدن امنیت ملی ایران تسریع کرده‏اند.
از سالها پیش، آمریکا برای سلب امنیت ملت ایران، توافقات گسترده ای را با گروههای تروریستی انجام داده است.
این گروهها که عبارتند از: سازمان منافقین، گروه پژواک ، گروه پ ک ک. گروه موسوم به جندالله، گروه خلق عرب و ... گروههای یاد شده، گروه‏های عملیاتی آمریکا هستند که مستقیماً به اقدامات تروریستی مانند کشتار مردم از طریق انفجار بمب، حمله به پاسگاههای نظامی در مناطق مرزی، هدف قراردادن نظامیان غیرمسلح در شهر (مانند انفجار اخیر در سیستان و بلوچستان)، ناامن کردن استانهای مرزی مانند آذربایجان غربی، کشتار مردم غیرنظامی برای ایجاد رعب و وحشت و اخاذی از اهالی و ... می‏پردازند. اما پس از ناکامی های اخیر آمریکا در رسیدن به اهداف خود که همان ایجاد ناامنی در ایران بود این کشور رویکرد جدیدی را در استراتژی های خود انتخاب کرده است.
در این تاکتیک جدید که امریکا همیشه با استفاده از گروه های ضدانقلاب و معاند مسلح سعی در ایجاد ناامنی های سیاسی و امنیتی داشت با رویکرد جدید خود نه تنها این گروه های تروریستی را بلکه برخی از اراذل و اوباش و سارقان حرفه ای را به ایجاد ناامنی های اجتماعی سوق داده است. به طوریکه طی چند روز اخیر اخبار ناامنی های اجتماعی در کشور شدت یافته است. به طور مثال افزایش تولید مواد مخدر، افزایش قاچاق کالا و ارز و به طور ملموس هفته های اخیر سرقت از طلا فروشی ها رشد قابل توجهی داشته است.
اهداف پشت پرده از ایجاد ناامنی های اجتماعی
آمریکا در یک هماهنگی کامل با سران فتنه این سناریو را طراحی نموده و اجرای بخش عملیاتی آن را برعهده گرفته است و بخش تبلیغاتی آن برعهده رهبران فتنه و رسانه های آنها می باشد.
آمریکا با ایجاد ناامنی های اجتماعی اهداف زیر را دنبال می نماید:
1- تخریب و فاقد کارایی نشان دادن نیروی انتظامی
2- ناتوان نشان دادن دولت در تأمین امنیت
3- القاء وجود فقر و بیکاری که زمینه ساز ناامنی های اجتماعی نظیر سرقت می باشد.
4- بی ثباتی اقتصادی در حوزه های مختلف
5- نارضایتی تراشی مردمی
این مجموعه اهدافی است که از سوی امریکا دنبال می شود تا در انتها بتواند به جامعه جهانی و افکار عمومی در داخل کشور اثبات نماید که تحریم ها اثر بخش بوده و توانسته است نظام را به زانو درآورد .البته این اهداف بدون کمک سران فتنه و رسانه های آنها امکان پذیر نمی باشد.


 

 

اولتیماتوم موسوی به سران پنهان و نیمه پنهان فتنه

سازهای ناموزون در جریان فتنه موجب  رد و بدل های پیام هایی میان برخی سران و لایه های پنهان ونیمه آشکارفتنه شده است.

در پی عدم همراهی برخی از افراد و چهره های موثردر جریان فتنه در ماه های اخیر با میرحسین موسوی و فعال سازی تشکیلات موازی تحت عناوین مختلف بویژه شاخه ای استانی بنیاد باران،میرحسین موسوی پی به بروز این شکاف برده و از هم اکنون پیام هایی را به برخی لایه ها و افراد موثر جبهه اصلاحات ارسال کرده است.
ایفای نقش تقسیم کار شده و هدف گذاری شده،حضورموثر در جریانات و موضع گیری ها،عدم سازش مواردی بوده که گفته می شود مورد تاکید موسوی بوده است.
ازدیگر سو موسوی به برخی دیگر از عوامل پنهان فتنه نیزانتقادهایی مبنی برعدم التزام آن ها به حمایت هایشان از جریان سبزارسال کرده است.
در همین زمینه گفته می شود میرحسین موسوی اخیرا به این افراد اولتیماتوم داده که درصوتر تداوم این رویه و عدم التزام آنها به تعهداتشان، به تنهایی راه را ادامه خواهد داد و سازشکاران را افشا خوهاد کرد.
منابع آگاه در این زمینه معتقدند هشدار موسوی در این شرایط فارغ از عبور حامانیش از وی به دلیل نزدیکی برخی از آن ها به نظام بوده و وی خواهان موضع گیری شدید اللحن و حمله آن ها به تمام ارکان نظام می باشد.
،یکی از توهمات میرحسین موسوی که تاکنون وی از آن رنج می برد تلاش برای خیابانی کردن شرایط می باشد که این مساله با اطلاع دوستان وی نیز رسیده ولی انها تحرکات خیابانی را پایان یافته عنوان کرده اند.


 

 

 

کاسبی از حجاب توسط بی حجابان!

نکته ای که جای تاسف شدید دارد اینکه از ظواهر امر بر می آید فروشندگان زن این مکانها هیچ گونه اعتقادی به مبحث حجاب و عفاف نداشته و در عین ناباوری خانمهای فروشنده ای که بدترین نوع پوشش و آرایش های غلیظ را دارا می باشند شما را توصیه و دعوت به خرید چادر و سایر پوشش های اسلامی می کنند!
متاسفانه امروزه سوء استفاده از ابزار دین و مذهب برای کسب درآمد بیشتر تبدیل به حرفه وشغل برخی افراد گردیده است.

البته نفس سود آوری از مایحتاج دینی مردم عیب نمی باشد امّا زمانی اینکار رنگ خدعه و نیرنگ و شیطانی به خود می گیرد که عده ای بی اعتقاد به اصول و مبانی اسلامی به منظور کسب درآمد بیشتر برای مومنین نیازتراشی کرده در حالیکه هیچ گونه اعتقادی به آرمانها و ارزشهای مسلمانان نداشته و نتیجه ای جز سودآوری را در ذهن خود دنبال نمی کنند.

بعد از ترفندهای پیاپی برخی تولید کنندگان نسبت به مبحث و مسائله حجاب که منجر به ورود انواع و اقسام پوششهای نوظهور ملی و اسلامی گردید و قداست حجاب برتر را به بازیچه گرفت، اینک با گذری در بازار و فروشگاههای حجاب به عمق اهداف صرفا اقتصادی نیازتراشان مذهبی پی خواهیم برد.

اگرچه با تمامی تبلیغات صورت گرفته پیرامون چادر ملی و امثال آن، تاکنون کسی قادر به پاسخگویی پیرامون مزایای "چادر ملی" نسبت به چادر سنتی نشده است امّا متاسفانه روز به روز این نوع پوشش و مشابه آن که هیچ رنگ و بویی از حجاب برتر را نداشته و بیشتر شبیه به مانتوهای تنگ و لباسی برای خود نمایی بیشتر برخی بانوان بوده، فضای اغلب فروشگاهها و مغازه های حجاب و عفاف را از آن خود کرده است.

دردآور تر از این موضوع مشاهده بانوانی با ظاهر بسیار نامناسب  بعنوان فروشندگان و عرضه کنندگان محصولات حجاب در این نوع فروشگاهها می باشد.

به گزارش خبرنگار ما از شهر ری، در باب القبله حرم ملکوتی حضرت شاه عبدالعظیم حسنی پاساژیست که زائران برای ورود به حرم از آن عبور می کنند.
 با مراجعه به این مجتمع تجاری چند فروشگاه محصولات حجاب توجه شما را به خود جلب می کند امّا نکته ای که جای تاسف شدید دارد اینکه از ظواهر امر بر می آید فروشندگان زن این مکانها هیچ گونه اعتقادی به مبحث حجاب و عفاف نداشته و در عین ناباوری خانمهای فروشنده ای که بدترین نوع پوشش و آرایش های غلیظ را دارا می باشند شما را توصیه و دعوت به خرید چادر و سایر پوشش های اسلامی می کنند و آنرا بعنوان بهترین هدیه شما به مادر، همسر و خواهرتان معرفی می کنند!

این در حالیست که مبلغین و عرضه کنندگان محصولات حجاب در کشوری مسلمان چون ایران خود باید الگویی برای دیگران بوده و الا تعبیر" کاسبان دین و مذهب" و ملعونین خدواند متعال و اهل بیت عصمت و طهارت کمتر مذمتی است که مستحق آن خواهند بود

لازم بذکر است به گفته اندیشمندان اسلامی، "حجاب" به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است. بُعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است؛ و این دو بُعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود؛ گاهی ممکن است بُعد اول باشد، ولی بُعد دوم نباشد، در این صورت نمی‎توان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است.
 
 

 

ماجرای شکایت آیت الله خزعلی از موسیقی‌های صدا و سیما به رهبری
عکس العمل رهبری هنگام پخش موسیقی‌های تند از صدا و سیما

من بارها دیده‌ام که وقتی تلویزیون یا رادیو موسیقی تند و شبه ناکی پخش می‌کند، آقا بلافاصله می‌گویند خاموش کنید. ما هم که پس از مدتی دستمان آمده بود که آقا در مقابل این نسخ موسیقی‌ها، حساسیت نشان می‌دهند، خاموش می‌کردیم.
 محسن جوادیان از محافظین سابق مقام معظم رهبری درباره عکس العمل رهبری هنگام پخش موسیقی‌های تند و شبه ناک صدا و سیما می‌گوید:

من بارها دیده‌ام که وقتی تلویزیون یا رادیو موسیقی تند و شبه ناکی پخش می‌کند، آقا بلافاصله می‌گویند خاموش کنید. ما هم که پس از مدتی دستمان آمده بود که آقا در مقابل این نسخ موسیقی‌ها، حساسیت نشان می‌دهند، دیگر قبل از تذکر ایشان در ماشین یا هر جای دیگر وقتی رادیو چنین موسیقی‌هائی پخش می‌کرد، خاموش می‌کردیم.

از دیدگاه ایشان اینکه صدا و سیما پسوند اسلامی دارد دلیل بر حلیت تمامی آنچه پخش می‌کند، نیست. البته ایشان معتقدند که در این گونه موارد همه‌ی افراد باید حساسیت نشان دهند. من یادم هست یکبار آیت الله خزعلی از موسیقی‌های صدا و سیما به ایشان شکایت کرد [آقا] فرمودند: «من به سهم خودم تذکر می‌دهم، اما شما خودتان هم باید تذکر دهید، امر به معروف و نهی از منکر به همه واجب است.»
 
 

 

تردید در وجود توهمی بنام اصولگرایی
 اصولگرایی واقعا وجود دارد؟ یا آنچه موجود است اصولگرایانی غیرهمسو وبانام مشترک هستند؟


 

 جریان موثر و ریشه دار اصولگرا در مقطع کنونی باید پرسش های مهم ذیل را پاسخ دهد:
الف- آیا تصویر "اصولگرایی" موجود مطلوب است یا خیر؟ و یا صرفا اسم مشترک بر همه آن کسانی است که جریان تجدید نظر طلب را نفی می کنند؟
به عبارتی، آیا با تحولات شدید پدید آمده سیاسی و حذف و یا سکوت و یا حضور غیر موثر رقیب تاریخی این جریان، اکنون ما شاهد "اصولگرایی" هستیم یا "اصولگرایانی" که در نام و عنوان مشترک ولی در گرایش ها
 مختلف الجهت و بعضا در مسیرها متنافر؟
ب- با توجه به مسائل نوپدید جامعه ایرانی و پرسش ها و معضلات نسل نو، تعاریف، تقسیم بندی ها، مراجع فکری و خط مشی ها و رویکردهای پیشین اصولگرایان برای اداره صحنه سیاسی کافی و مفید است یا خیر؟
ج- آیا روابطی که پیش از این توسط جریانات و احزاب اصولگرا با یکدیگر، با شیوخ و ریش سفیدان، با روحانیت و تشکل های روحانی و حتی با مقام ولایت تعریف شده است، هنوز کارایی دارد یا پس از حدود سه دهه باید تعاریف جدیدی را پیشنهاد کرد؟
د- فضای سیاسی آینده را چگونه باید ترسیم کرد؟ در رقابت بااصلاح طلبان جدید، در رقابت با اصلاح طلبان باقیمانده، در فضای بدون رقابت و یکه تازانه، یا در رقابت با نیروهای اصولگرای دیگر؟ یا به عبارتی نبرد اصولگرا- اصولگرا.

ه - و حتی فراتر از همه این ها، با توجه به دستاوردهای به دست آمده طی سه دهه بویژه دهه اخیر آیا باید سطح توقع حکومتی در حوزه دینداری از توده مردم چون گذشته تعریف شود و یا تعاریف جدیدی ممکن است که گستره بیشتری را زیر چتر ارزش های نظام جمع کرده و از سطح اصطکاک حکومت با مردم بکاهد؟

این روزنامه سپس توصیه کرده است:

 اگر رهبری یا مدیریت واحد اصولگرایان در حال حاضر به دلیل تعارض چهره های شاخص و یا معضلات فیما بین امکان پذیر نباشد، حداقل ستاد فراگیر یا شورای عالی اصولگرایان شکل گرفته و در وهله نخست با تصویب مانیفست یا اعلامیه مواضع و رویکردهای کلان جریان اصولگرا به ساماندهی وضعیت موجود بپردازد. طبعا لازمه این امر وزن کشی مجدد نفوذ رجال سیاسی، مذهبی اصولگرا و احزاب نه از منظر حضور در مناصب سیاسی بلکه از جهت میزان نفوذ و پذیرش مردمی است.
 

 

 

علت 20 سال دوری موسوی از سیاست
رهنورد در خصوص اینکه چرا موسوی 20 سال خارج از سیاست بوده است گفت:فکر می کرد افراد برجسته ای مثل آقای هاشمی رفسنجانی و آقای خاتمی بر مسند امور هستند؛ از این رو دلیلی نمی دید پا وسط بگذارد.

وی با بیان اینکه در زمان مسئولیت خودش در دانشگاه الزهرا اجازه نداده است حراست دانشگاه به دختران بی حجاب تذکر دهند، گفت:در مورد پوشش شان هم فشاری روی دختران دانشجو نمی گذاشتم انجام شود .اولین کاری که کردم این بود که محافظان جلوی درب دانشگاه را که به پوشش خانم ها ایراد می گرفتند حذف کردم.

وی سپس در تئوری جدید خود این حذف حراست را باعث افزایش تعداد دانشجویان دکترا دانست و ادامه داد:این اقدامات سبب شد دانشگاهی که فقط در یک رشته دارای فارغ التحصیل دکترا بود امروز در 8رشته دارای دکترا است.

رهنورد در خصوص اینکه چرا موسوی 20 سال خارج از سیاست بوده است گفت:فکر می کرد افراد برجسته ای مثل آقای هاشمی رفسنجانی و آقای خاتمی بر مسند امور هستند؛ از این رو دلیلی نمی دید پا وسط بگذارد.

وی در عین حال به اختلاف خود با موسوی در این زمینه اشاره کرد و گفت:من اما همیشه منتقد بوده ام... کتاب من 30 سال پیش مورد نقد یا بهتر بگویم مورد سرکوب فکری واقع شد روشن است که چقدر مورد فشار جریانهای واپس گرا بودم.

 

 

 

 

نگرانی یک سایت اپوزیسیون از ترکیب تیم حفاظتی میرحسین موسوی
نگرانی درباره عدم حفاظت از موسوی
سایت جرس از سایتهای وابسته به اپوزیسیون که گفته می شود به عطاء الله مهاجرانی وابسته است از آشفتگی در تیم حفاظت موسوی خبر داد و ازاین اتفاق ابراز نگرانی کرد!

این سایت نوشت:تیم حفاظت بدون مسئول رها شده و نبودن سرپرست، که موجب نابسامانی و آشفتگی تیم حفاظت موسوی شده مایه نگرانی دوستداران و طرفداران اوست.

سایت مزبور افزود: افرادی که در این سه ماه به تیم محافظان موسوی پیوسته اند سابقه کاری مشخصی ندارند و کسی نمی داند آنها کیستند و از کجا پیدایشان شده است.آنهاافرادی بدون تجربه و با سابقه کاری نا مشخص هستند ،تا آنجا که اطرافیان موسوی هر لحظه بیم آن را دارند که برای وی اتفاقی ناگوار رخ دهد!



:: بازدید از این مطلب : 127
|
امتیاز مطلب : 33
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : 26 / 5 / 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد